این تحقیق درصدد است تا موضع و جایگاه روشنفکران دینی را در انقلاب اسلامی ایران در دهه ۷۸-۶۸ بیان نماید، برای بیان موضع و جایگاه ابتداء به مقایسه اندیشه های سیاسی روشنفکران دینی در سه حوزه حکومت اسلامی، مشروعیت و آزادی با اندیشه و آراء رهبران انقلاب اسلامی می پردازد و سپس در فرضیه اصلی که وجود اختلاف جدی و اساسی را میان این دو گروه از نظریه پردازان اثبات می کند، به نقش های گوناگون روشنفکران در جوامع مختلف اشاره می کند و در یک مقایسه تطبیقی اثبات می کند که روشنفکران دینی در دهه دوم انقلاب اسلامی نقش مخالفت با وضعیت موجود دارند زیرا روشنفکران نه درصدد کسب قدرت سیاسی و احراز مناصب سیاسی بوده اند و نه از مشارکت در حوزه فکری و سیاسی جامعه ایران عزلت نشینی را انتخاب نموده اند، و گواه بر این فرضیه، آثار و نوشته هایی است که روشنفکران دینی در دهه دوم انقلاب از خود به جای گذاشته اند و در آن حوزه به قلم زنی پرداخته اند. بنابراین، با توجه به محتوای فصل دوم تا چهارم که مخالفت اندیشه سیاسی روشنفکران دینی با رهبران انقلاب اسلامی را خاطر نشان می سازد، دلیل بر ادعای فرضیه تحقیق می باشد و بر اساس این مخالفت فکری میان آنها، می توان موضع و جایگاه روشنفکران دینی را در انقلاب اسلامی ایران به تصویر کشید. این تحقیق موضع و جایگاه آنان را مخالفت با وضع موجود و اندیشه های سیاسی حاکم بر جامعه، تلقی کرده است.
عضو هیات علمی و دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران