عالم مثال یا عالم برزخ یکی از عوالم موجود در هستی است که از زمان افلاطون تا به اکنون در مورد آن به بحث و اثبات و استدلال پرداختهاند. جناب حکیم سهروردی از جمله کسانی است که برای اثبات مستقل این عالم به استدلال پرداخته و چهار دلیل بر وجود عالم مثال اقامه میکند و آنرا توضیح میدهد. اما مکتب مشاء به دو دلیل منکر عالم مثال بوده که بعدها جناب صدرالمتألهین به جواب آنها پرداخته است. مکتب حکمت متعالیه که از دو چشمۀ فلسفه و عرفان سرچشمه گرفته است. و این دو مکتب یعنی فلسفه پس از سهروردی و عرفان پس از ابن عربی نیز به وجود عالم مثال اذعان داشتهاند هر چند عرفا مهمترین دلیل خویش بر وجود آنرا کشف و شهود میدانند، ملاّصدرا در نهایت قوّت و شدّت با شهود عرفا و دلائل فلاسفه به تبیین عالم مثال پرداخته است و علاوه بر پذیرش چهار دلیل شیخ اشراق خود نیز سه دلیل بر آنها افزوده است . و کمبودهایی و نقائصی که در کار سهروردی بوده برطرف ساخته است. ولی در راستای توضیح و تبیین عالم مثال با شیخ اشراق اختلافاتی نیز دارد که مهمترین اختلاف آندو در بحث تجرد قوه خیال و تقسیم عالم مثال به منفصل و متصل میباشد که شیخ اشراق به تبعیّت از فلسفۀ مشاء قائل به مادّی بودن قوه خیال میباشد. و عالم مثال را تنها با عالم مثال منفصل تبیین میکند ولی صدرالمتألهین تجرّد برزخی قوه خیال را به اثبات میرساند . و عالم مثال را همانند عرفا به دو قسم ، متصل و منفصل تقسیم مینماید. و آنرا در دو قوس نزول و صعود به بحث میگذارد. و با تجرد قوۀ خیال و اثبات قوس صعودی برزخ، معاد جسمانی را به نحو احسن به تصویر میکشد. و آنچه را که شرع در تثبیت معاد جسمانی و روحانی فرموده را با بیان استوار خود اثبات میکند.
استاد سطح عالی حوزه علمیه / عضو مجمع عالی حکمت و مدیریت گروه عرفان مجمع عالی حکمت اسلامی
استاد گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام