از گذشته دور تاکنون هنر یکی از مولفههای مهم در تمدنهای مختلف بوده است و به انحاء مختلف نقش مهمی در تبلور فرهنگ آن تمدن ایفا میکند. در این میان تمدن اسلامی نیز از این مهم نه تنها مستثنی نیست، بلکه از گذشته شاهد تبلور آثار هنری بوده است. با این وجود در این تمدن فاقد حکمت (فلسفه) هنر دینی هستیم؛ اما میتوان با عنایت به تعالیم حکمت اسلامی، در خصوص هنر اسلامی نظریهپردازی نمود. در بیان ارتباط حکمت هنر اسلامی و حکمت اسلامی، باید گفت که حکمت اسلامی در واقع تبیین عقلانی همان معارف و تعالیم اسلامی هستند. از اینرو با اتکاء به حکمت اسلامی و بالاخص حکمت متعالیه، مبانی هنر اسلامی هویدا میشود. این رساله در صدد است تا از فلسفه اسلامی به هنر اسلامی پل بزند و از این طریق نشان دهد که هرچند بحث مدونی در خصوص هنر در حکمت اسلامی وجود ندارد، اما میتوان با اتکاء به تعالیم حکمت اسلامی، از «حکمت هنر اسلامی» سخن گفت. در بحث از «حکمت هنر اسلامی» ناگزیر باید به مقومات هنر در حکمت اسلامی توجه نمود تا از این طریق به مبانی حکمی هنر اسلامی- همچون مبانی هستیشناختی، معرفتشناختی، انسانشناختی، دینشناختی، ارزششناختی و زیباییشناختی- دست یافت. مبانی هستیشناختی هنر از برایند عوالم هستی در هنر سخن میگوید، بعلاوه علل چهارگانه هنر را واکاوی میکند. مهمترین مباحث مبانی معرفتشناختی، ابزار معرفتی هنرمند و نقش این ابزار در تولید اثر هنری و همچنین جایگاه هنر در معرفتافزایی است. در مبانی انسانشناختی به مهمترین مشخصههای هنرمند دینی و تأثیر اثر هنری در مخاطب پرداخته میشود. مبانی دینشناختی ضمن تعریف هنر دینی و علم هنر دینی، ترابط هنر و دین (وجوه اختلاف و اشتراک) را بررسی میکند. مبانی ارزششناختی از رابطه هنر و اخلاق و جایگاه هنر در تعالی انسان (هم هنرمند و هم مخاطب) سخن میگوید. نهایتا در مبانی زیباییشناختی زیبایی به عنوان رکن رکین هنر مورد تأمل قرار میگیرد. از این رهگذر تعریف، مناط، منشأ، اقسام، اطلاق، ادراک زیبایی و همچنین نسبت زیبایی با عشق، لذت و حقیقت بیان میشود. با آشکارگی مبانی هنر اسلامی میتوان از «علم هنر اسلامی» و همچنین «فلسفه هنرهای خاص» و نیز «علم هنرهای خاص» سخن گفت.
استاد گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
مدیر گروه زبان انگلیسی و سرپرست دانشکده زبان های خارجی دانشگاه باقرالعلوم (ع)
استاد گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام