«تضاد اجتماعی» که مشکل همیشگی جوامع بوده، ادیان و مکاتب بشری را بر آن داشته تا با نگاه ویژه شان به هستی و انسان، به علاج آن بپردازند. این پژوهش با روش شناسی بنیادین، درصدد تبیین «ماهیت و خاستگاه و راه حل تضاد اجتماعی از نگاه علامه» است. اصل بنیادین این تحقیق، «فطرت الهی اجمالی» انسان است که دارای شناختی اجمالی ضعیف از «واقعیت مطلق» است و در گرایش به نامتناهی و در علوم حقیقی و اعتباری نمودار است. این معرفت اجمالی، زبان مشترک بشر و مبنای تشکیل جامعه و تعاملات اجتماعی و سرمایه ای برای کسب معرفت تفصیلی است. بزرگترین مانع تفصیل فطرت، نظام تخیلی است که با شبیه سازی امر مطلق، پاسخی کاذب به مطلق گرایی فطرت داده و موجب غفلت از مطلق حقیقی می شود. مطلقِ شبیه سازی شده در درون انسان، خود را در روابط انسانی بازنمایی کرده و با تبدیل انسان ها به منبع بازنمایی خود، به بهای اثبات مطلق خود، دیگران را به نحو مطلق نفی می کند و موجب تضاد و نابرابری اجتماعیِ کاملا متفاوت از نابرابری های ناشی از «تضاد هستی شناسی» می شود که آن را «تضاد خودساخته انسانی» نامیده ایم. این تضاد ریشه در فطرت انسان داشته اما تضاد هستی شناسی، در عالَم قَدَر ریشه دارد. این پژوهش، کلید حل تضاد را در توجه به فطرت الهی و پاسخ حقیقی به فطرت مطلق طلب انسان جسته، که آن، معرفت و محبت به خداوند است. در سایه این رابطه، رابطه بینِ انسان ها شکل می گیرد. این محبت در فطرت اجمالی به نحو تخلف پذیر و در شکل حکم اعتباری به «اصل کرامت» و «مساوات» و «فعل اخلاقی» است، اما در فطرت تفصیلی که همان شکوفا شده فطرت اجمالی است، به صورت نظامی حقیقی و تخلف ناپذیر درآمده و با محبت الهی، دیگران را چون خود، به کمال می رساند. بر این اساس، اجرای عدالت بدون توجه به غایت فطرت و واقعیت مطلق، امکان پذیر نیست و با نادیده گرفتن واقعیت مطلق، پایه های نظری و ضمانت اجرایی اخلاق فرو می ریزد. کلیدواژگان: واقعیت مطلق، فطرت الهی، فطرت اجمالی، فطرت تفصیلی، نظام تخیلی، تضاد
عماد افروغ (زاده ۱۳۳۶ در شیراز) نویسنده، جامعهشناس و نظریهپرداز علوم اجتماعی است. او نمایندهٔ مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در دورهٔ هفتم و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس بود. استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی / عضو هیات امنای دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
استادیار گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی