مسأله علم امام یک خصوصیت لازمی است که امام باید آن را داشته باشد تا در مسیر هدایت انسانها، دچار اشکال نشود، مراجعه به تاریخ اسلام و آیات و روایات نشان میدهد که پیامبران و امامان در پاسخ به هر سوالی، بهترین و کاملترین جواب را داده و هرگز از پاسخ دادن به هیچ سوالی عاجز نبودهاند، در مورد حقیقت علم امام، علوم ائمه تنها منحصر به آن چه از پیامبر اکرم(ص)، بیواسطه یا با واسطه شنیده بودند، نبوده، بلکه ایشان از نوعی، علوم غیرعادی نیز بهرهمند بودند، یعنی علم غیب که خداوند به آنان بخشیده و از طریق الهام و نیروی معنوی خاصی است. علم غیب مطلق و ذاتی از آن خداوند است، اما علم غیب نسبی ویژه معصومان الهی است. دو دیدگاه در مورد مطلق یا مشروط بودن علم ائمه وجود دارد، که طبق دیدگاه اول، یعنی مطلق بودن، معصومان همواره از همه امور مربوط به حال، گذشته و آینده آگاهند و چیزی از رویدادهای جهان بر آنان پوشیده نیست. دیدگاه دوم که اکثر دانشمندان شیعی در این دسته، جای دارند که آگاهی امامان از امور غیبی و... به خواست و اراده آنان، ارتباط دارد، یعنی هرگاه امام بخواهد چیزی را بداند، خداوند به او میآموزد، یعنی با خواست و مشیت و اجازه خداوند از حوادث گذشته و آینده آگاهی مییابند. نکته دیگر این که ائمه در بکارگیری دانش غیبی خویش، پیرو تکالیف و مصلحتهای واقعی بودهاند و بر این اساس در بیشتر اوقات، تنها علوم بشری خود را ملاک عمل قرار میدادند و گاهی نیز دانش غیبی را بنا به مصلحتها و حکمت ها، مبنای عمل خود قرار میدادند که این مساله، پایه و اساس حل بسیاری از شبهات پیرامون علم غیب امام میباشد. واژگان کلیدی: علم، امام، غیب، عصمت، آیات و روایات.
دانشیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
استاد گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام