موضوع این نوشتار بررسی علل شکست و ناکامی جنبش مشروطیت در افغانستان می باشد. همانطور که می دانیم جنبش های مشروطه خواهی از قرن ۱۳م. در اروپا و در قرون ۱۸ و ۱۹ در کشورهای شرق شروع به فعالیت کردند و هر کدام به نحوی موفق شدند. حکومتهای استبدادی و مطلقه قبلی را سرنگون و به جای آن حکومت ها مشروطه و سپس دموکراسی برقرار نمایند. در افغانستان نیز این جنبش مشروطه خواهی به راه افتاد و پس از فعالیتهای موفق شد حکومتی مشروطه برقرار سازد. اما پس از چند سال فروپاشید و دوباره حکومت استبدادی جای آن را گرفت. ما در این نوشتار به دنبال آن هستیم تا دریابیم که چرا جنبش مشروطه در افغانستان علیرغم پیروزی و تشکیل حکومت و علیرغم مقتضیات زمانی و جهانی با شکست مواجه شد. به دنبال این هدف ما درصدد شناسایی جنبش برآمدیم تا از طریق آن و عملکردهایش علل شکست و ناکامی اش را دریابیم. این نوشتار متشکل از یک مقدمه و چهار فصل می باشد. در مقدمه محورهای مختلف طریق تحقیق بیان شده، و در فصل اول، به ارائه مفاهیم و چارچوب نظری پرداختیم. در فصل دوم، زمینههای شکل گیری جنبش بیان شده که در دو قسمت، زمینه های داخلی و زمینههای خارجی موثر در این جنبش گنجانده شده است. در فصل سوم، به سیر تاریخی و شکل گیری جنبش مشروطه و فعالیتهای آن پزداخته شده است، در این قسمت ابتدا براساس سیر فعالیتهای تاریخی جنبش، آن را به دو جنبش مشروطه اول و جنبش مشروطه دوم تقسیم کرده و به نحوه شکل گیری، اعضای مهم و فعالیتهای آنها به طور جداگانه اشاره شده است. در فصل چهارم سعی شده عللی که باعث شکست و ناکامی جنبش شده را برشماریم که در ابتدا به عامل استبداد و به عنوان مهمترین عامل شکست جنبش مشروطه اول اشاره شده و سپس عللی که در شکست جنبش دوم مشروطیت مؤثر بودند، بیان شده که به چند قسمت تقسیم شده و هر کدام توضیح داده شدهاند که عبارتند از ۱- ناکارآمدی دولت (عدم حمایت پشتیبانی مردم، سوء اراده دولت، تناقض و دو دستگی بین اعضای دولت، سوء استفاده از قانون)، ۲- نفوذ و دخالت بیگانگان (نقش روس، انگلیس و هندیها)، ۳- تناقض منافع بین نیروهای مؤثر جنبش (نقش روحانیون، فئودالها و روسای قبایل)، ۴- عدم برخورداری از پشتوانه مردمی (شکاف بین روشنفکران و علمای دینی، بی سوادی و پایین بودن سطح فرهنگی جامعه، ذهنیت و نفی مردم نسبت به دولت و سیاست). در پایان بحث نیز نتیجهای کلی از تمام مطالب گفته شده، گرفته شده است.
دانش آموخته و همکار آموزشی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام / نمایندهٔ مردم ولایت غزنی در دوره شانزدهم (پارلمان افغانستان) / رئیس دانشگاه خاتم النبیین (ص) کابل
استاد گروه تاریخ دانشگاه خوارزمی