تقلید یکی از راههای کسب احکام عملی دین محسوب میگردد که مؤمنین عموماً این سلوک را اتّخاذ کرده و از آن پیروی به عمل می آورند. آنچه میان متفکران مسلمان در مورد این سلوک شهرت یافته است آن است که تقلید در فروعات جایز و در اصول دین جایز نخواهد بود و علت این امر را وجود یقین در اصول دین معرفی نموده اند چه این که تقلید از تولّد چنین یقینی عاجز و ناتوان است. عقلانیت تقلید از منظر شهید مطهری عبارت است از رجوع جاهل به عالم یا غیر متخصص به متخصص و این سلوک نهتنها در امر دین بلکه در همه شئونات زندگی بشری جاری و ساری می باشد. معرفت کافی و لازم در فروعات احکام،اطمینان و در اصول دین ،یقین متعارف معرفی میگردد و حداقل معرفت در دین همین مقدار می باشد چه این که در غیر این صورت شخص دیندار به دامان شک و تردید گرفتار خواهد گردید اما حداکثر معرفت پیرامون گزارههای دینی وابسته به میزان استعداد و نبوغ دینداران و قابلیت معرفت بخشی گزاره های دینی دارد. با بررسی ادله ی مخالفین و موافقین سلوک تقلیدی به این امر نائل می گردیم که این نوع ادله جدلی الطرفین بوده و هیچ یک بر دیگری رجحان نخواهد داشت اما می توان تقلید را برای عموم دینداران به عنوان یک ضرورت عرفی آن هم ،در چارچوب سلوک اجتهادی مقبول واقع گرداند اما تقلید تنها راه تلقی نخواهد گردید بلکه می توان به سلوک اخباریگری و متعهد شدن به مبانی این رویکرد از روش تقلیدی رویگردان شد بدون آن که خللی در اعمال و عبادات دینداران وارد گردد.
دانشیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
استاد گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام