پژوهش حاضر تلاشی در راستای توسعه ادبیات جامعهشناختی دانش است. عدهای ازصاحبنظران (گیبونز وهمکاران) از چرخش شیوه تولید دانش در دهههای اخیر خبر دادند، بطوری که شیوه تولید دانش مورد نظر مرتون (آکادمی و اجتماعات علمی) وکوهن (پارادایم وانقلابهای علمی) را شیوه قدیم و شیوه مورد نظر خود را شیوه جدید تولید دانش نامیدند. سوال اصلی پژوهش این است که شیوه جدید تولید دانش به لحاظ اجتماعی چه ابعادی داشته و چه نسبتی با دانش جامعهشناسی درایران دارد. شیوه جدید دارای پارامترهایی مثل تولید در زمینه کاربرد، فرارشتهای بودن، کنترل کیفیت ناهمگون، مهارتهای گوناگون وسازمانهای متنوع میباشد و حال آنکه شیوه قدیم تولید دانش درفضای آکادمیک و رشتهای و کنترل کیفیت همالان ومهارتهای همگون و... شکل میگیرد. با تحلیلمحتوای کیفی مجلات انجمن جامعهشناسی ایران واضح گردید نه تنها هیچ کدام از پارامترهای شیوه جدید تولید دانش مجلات انجمن وجود ندارد بلکه پارامترهای شیوه قدیم نیز به اذعان صاحبنظران حضور اثربخشی ندارند و لذا مجلات انجمن نه در مرحله جدید و نه در مرحله قدیم (به تعبیرکوهن، الگویی) قرار نداشته و در مرحله پیشالگویی به سر میبرد. ولی علی رغم این وضعیت ، برخی علامتها و نشانهها که دال برظهور و بسترسازی برای شیوه جدید است، مشاهده میشود (مثل تحقیقاتی که چند مولف با هم همکاری میکنند یا سازمانی تحقیق را سفارش میدهد). بنابراین مجلات انجمن اگرچه فاصله زیادی با مولفههای شیوه جدید و اثربخشی شیوه قدیم دارد، اما به سمت شیوه جدید تولید دانش در حرکت است. و اگر مجلات نمونه گویا و معرف جامعه شناسی ایران باشد ،شاید بتوان این فرضیه را مطرح كرد كه نشانه هایی از شیوه جدید تولید دانش در جامعه شناسی ایران قابل مشاهده است. كلمات كلیدی: شیوه قدیم، شیوه جدید، گیبونز، دانش مدرن، دانش پست مدرن، دانش بومی، تولید دانش، دانش پیشالگویی.
استاد حوزه و دانشگاه / عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی
رییس سابق انجمن جامعهشناسی ایران عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور