تاریخ نگاری عاشورا که بعد از سیره نویسی جزء اولین موضوعات مورد توجه مورخین مسلمان بود، از اواخر خلافت اموی آغاز شد. رویکرد غاب اکثر فریب به اتفاق کتبی که قبل از حمله مغول به ایران به ترسیم واقعه عاشورا پرداخته بودند، رویکردی تاریخی بود و عملکرد شیعیان در این دوره، نشان از تأثیر و تأسی آنها از اهداف امام حسین(ع) داشت، ولی در بعضی از کتب مورخین سنی مذهب محقق به رگههایی از رویکرد ماوراء طبیعی که به مرور زمان پررنگتر میشد رسید که علت این امر را میتوان در تفاوت نگاه شیعه و سنی به حسین(ع) جستجو کرد. حسین(ع) در اعتقاد شیعه یک امام، یک الگو و سرمشق زیستن بود و در اعتقاد سنیان به عنوان فرزند و صحابه رسول الله، جایگاه یک قدیس را داشت. اما در دوران مغول تاریخنگاری عاشورا با حرکتی برق آسا به سوی داستانی شدن پیش رفت و مورخین شیعه و سنی در کنار هم حسین(ع) را به یک قهرمان اسطورهای با قدرتی مافوق بشری تبدیل نمودند. این نگاه ماوراء الطبیعی به واقعه عاشورا در حقیقت واکنشی منفعلانه به سرخوردگیها، احساس حقارتها و معضلات و نابسامانیهای سیاسی - اجتماعی ناشی از حمله مغول به ایران بود که در این اواخر این دوره رنگ انقلابی و ظلم ستیزانه به خود گرفت و به تشکیل حکومت صفویه انجامید. این رویکرد بعد از جنگهای شاه طهماسب با عثمانی که در آن زمان رنگی تاریخی - کلامی پیدا کرده بود، دوباره به رویکرد ماوراء الطبیعی با گرایشهای کلامی تبدیل گشت و تقریبا تا اواخر حکومت صفوی از پیام ظلم ستیزانه امام اثری که به گونهای نشان دهنده آرامش، رفاه و امنیت حاکم بر جامعه باشد، نیست.
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران
استاد گروه مطالعات فرهنگی و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام