واقعیت اجتماعی درنظرجان سرل، فیلسوف زبان با حیثیت التفاتی جمعی پیوند می خورد. مکانیزم ایجاد واقعیت نهادی که زیر گروه واقعیت اجتماعی است، قانون تأسیسی می باشد که با فرمول(X در زمینهC بعنوان Y تلقی می شود) مشخص می شود. X که واقعیت فیزیکی است با تحمیل جمعی کارکرد پایگاهی بهY تبدیل می شود. این عمل از نظر سرل یک عمل زبانی است و با پذیرش و تصدیق جمعی ایجاد می شود. در نظریه اعتباریات علامه طباطبایی، اعتباریعنی حد چیزی را به چیز دیگر بدهیم، که می توان آن را به صورت فرمول (X اعتبار می شودY) نشان داد. در اعتباریات اجتماعی، عقلا اعتبار کنندگان اصلی هستند و تثبیت و بقای اعتبار منوط به پذیرش جمعی اعتبار است. در این پایان نامه تقابل رویکرد زیست گرایی طبیعی جان سرل و دیدگاه جوهری علامه طباطبایی بررسی شده و با بیان اصول کلی حاکم بر اندیشه جان سرل مانند رئالیسم، رابطه عینیت و ذهنیت، رابطه میان واقعیت طبیعی و واقعیت نهادی و مسئله زبان به رد یابی آنها در اندیشه علامه طباطبایی پرداختیم. شباهتهای بسیاری میان علامه طباطبایی و جان سرل وجود دارد ازجمله اصل استخدام و تعیین کارکرد، رابطه اعتباریات با وظایف و حقوق انسانی، اصل متابعت از علم و پس زمینه، حیث التفاتی در حیوانات، خود ارجاعی و تفاوتهایی از جمله علیت اجتماعی و علیت التفاتی ، مسئله زبان، سلسله مراتب واقعیتها، رابطه وقایع طبیعی و اجتماعی، پذیرش ریشه های دینی اعتباریات و امور اجتماعی، تشخیص جمعی و اعتبار عقلا. واقعیتهای اجتماعی و نهادی جان سرل همان هویتهای اعتبارالاجتماعی علامه طباطبایی هستند.Y در هر دو دیدگاه یک امر ذهنی است اما در دیدگاه علامه طباطبایی با نظر به یک امر حقیقی و مجزا از X به وجود آمده است. بنابراین، روند ساخت واقعیت نهادی سرل با اعتبار علامه طباطبایی تفاوت فاحشی دارد هر چند ماهیت هویت اجتماعی برآمده از اعتبار اجتماعی و قانون تأسیسی یکی است. واژگان کلیدی: اعتباریات، اعتباریات اجتماعی، واقعیت اجتماعی، واقعیت نهادی، حیث التفاتی جمعی، قانون تأسیسی.
استاد حوزه و دانشگاه / عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی
رئیس پژوهشکده حکمت اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و سردبیر فصلنامه ذهن