در پاسخ به این پرسش كه فهم روحانیت از مدرنیته چیست؟ و در قبال آن چه موضع و نسبتی برقرار كرده است؟ این رساله میكوشد با بصیرت و بینشی هرمنوتیكی، به حقیقت و شرایط حصول فهم روحانیت از تجدد نائل آید. این رساله، درآغاز میکوشد تبار و زمینه فهم روحانیت از تجدد را در درون تاریخ وسنتی که حوزه علمیه قم در درون آن شکل گرفته، بررسی وسپس چرخش هرمنوتیکی آن را در سالهای پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی نشان دهد. بدون تردید روحانیت دراین سالها به خودفهمی و دگرفهمی میمونی دست یافته و به امکانهای وجودی خود توسعه بخشیده است. بررسیهای این پژوهش نشان میدهد که فهم روحانیت از غرب تا حدودی بر خلاف سالهای قبل از انقلاب از الگوی واحدی پیروی نمیکند و دچار تفاوتهای جدی شده است. امروزه برخی روحانیون کلیت مدرنیته را به چالش کشانده و بنوعی درصدد احیای تفکر سنتی یا سامانه گذشتهاند. برخی دیگر، که در این رساله از آنها به روحانیون طبقه متوسط یاد میکنیم، به پذیرش بسیاری از مولفههای آن تن میدهند ، برخلاف سنتیها، نگاهی تئولوژیک به آن ندارند، مسائل غرب به عنوان شبهه بررسی نمیکنند و سعی میکنند برای دریافت بهتر غرب به آثار کلاسیک و جدید آن مراجعه نمایند. گروهی دیگر ضمن مقاومت در قبال مفهومی به نام غربگرایی، اما بنا به الزامات زمان و مکان ،جنبههایی از مدرنیته را پذیرفته و تعامل اسلام و مدرنیته را از طریق هم نهادسازی دنبال میکنند . وبالاخره اینکه گروهی دیگر از روحانیون از مسیر نقدی که بر حوزه حدیث محور و عقلانیت استعلایی حاکم بر آن روا میدارند بنوعی با عقلانیت وخردورزی جدید هم افق میشوند. هر یک از این جریانها، در درون به گونهها و دیسیپلینهای متنوعی تقسیم و بدینگونه حوزه علمیه قم را از این حیث متکثر میسازند.
استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران
استاد تمام گروه علوم و اندیشه سیاسی و معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی ، رئیس پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی
استاد حوزه و دانشگاه و معاون آموزش و منابع انسانی قوه قضاییه