مبحث قدم و حدوث عالم از جمله مباحثی است که مشاجرات بسیاری را میان متکلمین و فلاسفه مسلمان و حتی حکمای غیرمسلمان ایجاد کرده است.صرف نظر از عرفا که معتقد به نظریه معروف وحدت وجود میباشند و از همین لحاظ بحث از علیّت در میان آثارشان چشمگیر نیست (تا جائیکه برای برخی از آنان تصور رابطة علی، امری محال و ممتنع تصور گردیده است) برای سایر نعله های فکری اسلامی، موضوع علیت از اهمیت خاصی برخوردار است و که موجب آراء گسترده در این باب گردیده است. عدم احتیاج عله العلل و به عبارت دیگر باری تعالی به علت، یکی از مسائلی است که گروههای مختلف فکری را به چالش کشیده است. اینکه چگونه است که همة موجودات نیاز به علت دارند و در عین حال علت نخستین از این امر مستثناست یعنی فرق میان علت نخست و سایر علل و معالیل در چیست. راهگشای این مسأله را میتوان در امری جستجو کرد که به عبارت «مناط احتیاج به علت» معروف است. از همینجاست: مدخلی بر این نکته که آیا ملاک نیاز به علت حدوث است همانطور که متکلمین برآنند و یا امکان میباشد؟ و چه ایراداتی بر این آراء وارد است؟ همچنین گروهی که عالم را قدیم میپندارند، چگونه عقیدة خود را قابل جمع با احتیاج عالم به علت نخستین میدانند؟ مقاله پیش رو، به آرای متکلمین و فلاسفه راجع به حدوث و قدم عالم پرداخته و نهایتاً دیدگاههای حکیم متأله عبدالرزاق لاهیجی را در این باره تبیین می کند.
رئیس پژوهشکده حکمت اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و سردبیر فصلنامه ذهن
استاد گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام