چکیده جایگاه عقل در فهم معرفت دینی، یکی از مهم ترین مسائلی است که افکار دانشوران را در طول تاریخ به خود مشغول کرده و صاحب نظران را در دو سوی تفکر نص گرایی و عقل گرایی قرار داده است. در این میان، دیدگاه فیض کاشانی اندیشمند شیعی قرن یازدهم درباره مسئله فوق، هنوز در بوته ای از ابهام است. برخی او را نص گرا معرفی کرده و برخی اورا در زمره عقل گرایان قرار می دهند. این دو دیدگاه متضاد از آن جا ناشی می شود که اولا همه آثار او مورد مطالعه قرار نگرفته و تنها با استناد به برخی از آثار او اظهار نظر می شود؛ ثانیا خود فیض در برخی موارد اظهار نظر صریحی ندارد؛ ثالثا در مواردی هم که اظهار نظر نموده است، موضع گیری هایی اتخاذ کرده است که به لحاظ وجود فراز و نشیب های متعدد در سیره علمی او، گاهی می توان او را موافق با نص گرایی و گاهی نیز می توان او را عقل-گرا یافت. تحقیق حاضر با عنایت به همه آثار فیض، دیدگاه او را در سه حوزه عقاید، احکام و اخلاق به صورت جداگانه بررسی کرده و به این نتیجه دست یافته است که فیض در حوزه عقاید که به حکمت نظری ارتباط دارد، عقل گرا بوده و از عقل مستقل، جهت اثبات گزاره های اعتقادی استفاده کرده است؛ اما در حوزه های احکام و اخلاق که به حکمت عملی مرتبط است، رویکرد نص گرایی را برگزیده و برای احکام استقلالی عقل، اعتباری قائل نمی شود. البته نسبت دادن عقل گرایی به فیض در معارف اعتقادی بدین معنا نیست که او در کسب معارف اعتقادی به نصوص دینی توجهی نکرده است بلکه بدین معنا است که گرایش عقل گرایی او نسبت به گرایش نص گرایی اش از قوت بیشتری برخوردار بوده است. کلیدواژگان: فیض کاشانی، عقل، معرفت دینی، عقاید، احکام، اخلاق، عقل گرایی و نص گرایی
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی رئیس قطب تعمیق ایمان و باورهای دینی دفتر تبلیغات اسلامی
استاد گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام