موضوع رساله حاضر بررسی تعارضات فکری ملی گراها(تأکید بر نهضت آزادی) با جمهوری اسلامی است لذا ار آنجا که در پژوهش های علمی باید اولویت ها و اهم ها مراعات شود بنابراین فقط به بررسی تعارضاتی که در حوزه اندیشه سیاسی نمود بیشتری داشتند، پرداخته شده است. از آنجا که شناخت دقیق و درست از آراء و نظرات گروههای سیاسی مستلزم معرفت جزئی از اساسنامه، هیأت موسس و چگونگی شکل گیری حرکت سیاسی آن گروه می باشد در فصل اول مروری کوتاهی به تاریخچه شکل گیری نهضت آزادی و نقش آن در شکل گیری و پیروزی انقلاب داریم. اشاره داشتیم که نهضت آزادی بر اساس حمایت و تأیید دکتر مصدق پس از سقوط دولتش تشکیل شد و هدف از تأسیس آن تقویت جبهه ملی بود. اصول مرامنامه آنان مسلمان بودن، ایرانی، مشروطه خواه ( یعنی با اصل سلطنت مخالفت نداشتند بلکه با نوع آن مخالف بودند) و مصدقی بودن می باشد. نهضتی ها روحیه انقلابی نداشتند، محافظه کار بودند و عده ای از اعضای نهضت که تندرو بودند و جوان، سازمان مجاهدین خلق را تشکیل دادند از نهضت منشعب شدند که از مکتب مارکسیسم الهام می گرفتند و در پایان این فصل زندگی نامه سیاسی و علمی بازرگان آورده شده است. در فصل دوم پژوهش دیدگاه های بازرگان را در خصوص رابطه دین با سیاست بیان کردیم و به دوگانگی و یا چندگانگی اندیشه سیاسی بازرگان در این ارتباط اشاره داشتیم و گفتیم در سه مقطع در این خصوص اظهار نظر کرده است گاهی بیان می کند دین و سیاست از هم جدا نمی باشد بلکه در اسلام ایمان و عمل و دین سیاست اول از همان قدم اول توأم بوده اند. در برهه دیگر اعتقاد دارد که سیاست با دیانت هم مرز است و دیانت نباید از سیاست پیروی کند والا دین مضمحل می شود و در این صورت است که انسان به رستگاری و سعادت اخروی دست می یابد و در پایان عمرش اذعان می کند که دین و سیاست از همدیگر جدا است و هیچ ارتباطی میان آنها وجود ندارد. باز در این فصل اندیشه های سیاسی اسلام را از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) به بحث گذاشتیم و اشاره کردیم که اسلام و تعلیمات آن سراسر، حاوی آموزه های تلفیق دیانت و سیاست است. در فصل سوم حکومت دینی و مسئله ولایت فقیه را موشکافی کردیم و از طریق ادله عقلی و نقلی به اثبات ولایت فقیه پرداختیم و احادیث وارده در زمینه ولایت فقیه را مختصرا بررسی نموده و لزوم رهبری روحانیت در نظام ولایی را مطرح ساخته ایم و به عدم تناقض و تعارض دموکراسی واقعی در اسلام با ولایت فقیه اشاره شده و همچنین آورده ایم که بازرگان در پرتو تفسیر آیات بعثت در کتاب پادشاهی خدا اعتقاد دارد که هیچ انسانی بر اریکه قدرت خدایی نمی تواند تکیه زند و خلاصه اعتقادی به اصل ولایت فقیه ندارد و آن را دیکتاتوری معرفی می کند و می گویید در پیش نویس قانون اساسی و کتب فقهی اثری از ولایت فقیه مشاهده نمی شود و با تکیه بر اندیشه جدایی دین از سیاست قصد جدایی روحانیت از سیاست ر می کند. در فصل چهارم به مفهوم جمهوریت نظام حاکم اشاره شده و گفتیم که ملی گراها علی الخصوص بازرگان معتقد است که عنوان حکومت، جمهوری دموکراتیک اسلامی باشد و بر این امر اصرار دارد و به این وسیله تقرب خود را به غرب پیش از پیش نشان می دهد. در حالیکه امام خمینی (ره) در آستانه رفراندوم فرمودند که به جمهوری اسلامی رأی بدهید نه یک کلمه کم نه یک کلمه بیش و زیادت و حشو کلمه دموکراتیک را برای مردم بیان فرمودند. همچنین اشاره شده که اسلام، دموکراتیک ترین مکتب اعتقادی در جهان است و هیچ مکتبی به اندازه اسلام با دموکراسی واقعی سازگار نیست بلکه دموکراسی در بطن و متن اسلام خوابیده است. در خاتمه نتیجه گرفته شد که تعارضات فکری در میان جریان های سیاسی، اجتماعی در تحولات سیاسی معاصر ایران به شکل طبیعی نمود داشته و مدعیان ملیت خواهی در تاریخ معاصر ایران به نوعی با بیگانگان مرتبط بوده اند.
عضو هیات علمی و دانشیار گروه علوم سیاسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
استاد تمام گروه علوم و اندیشه سیاسی و معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی ، رئیس پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی