شناخت صحیح استعداد و توانایی های انسان به عنوان یکی از ضروریات امر آموزش و تربیت به شمار می آید؛ انسان موجودی متشکل از قوای روحی و جسمانی است. در بین قوای نفس انسان، قوه ی خیال و قوه ی وهم از ویژگی های ممتاز و منحصر به فردی برخوردارند که در حکمت اسلامی به خوبی تبیین شده است. هر جزئی از اجزای وجودی انسان چه در جسم و چه در نفس دارای کارکَردی برای خود بوده و رسالتی برعهده دارد به طوری که انسان در مسیر رشد و تعالی از ظرفیت آن بهره مند می-شود. این دو قوه بیشترین ظهور را در عالم کثرات و در بین مردم دارند. در ابتدا به نظر می رسد این دو قوه ارتباط مستقیمی با معارف و تربیت دینی انسان نداشته باشند اما با تأمل در حقیقت آن دو، ظرفیت این دو قوه در فهم و القاء معارف دینی و همچنین نقش آن دو در تربیت دینی برای انسان آشکار می شود. قوه ی خیال به عنوان شاه راه و نقطه ی کانونی مشاعر انسان، با محاکات و خلاقیت و صورتگری در مقام تبدیل محسوس به معقول و برعکس نقش مهمی در ادراک معارف دینی داشته و در تربیت دینی نیز به عنوان نقطه آغازین، مورد توجه انبیای الهی بوده است. واهمه نیز با ادراک معانی جزئیه از جمله حب و بغض، حسن و قبح، نقطه شروع مهم برای ورود به معارف دینی و تربیتی به شمار می آید. از سوی دیگر جریان معارض ابلیس خوی تلاش می نماید از رهگذر این دو قوه، اهداف شیطانی خود را به پیش برد؛ تاجایی که در عصر حاضر، ابزار تکنولوژیک و رسانه های دیجیتال را به خدمت گرفته تا سیطره ی خود را بر تمام ابعاد وجودی انسان مسلط گرداند. خیال و وهم، نقش مهمی در هدایت یا انحراف قوای ادراکی و تحریکی انسان دارند؛ براین اساس اگر این دو قوه تحت تدبیر و حکومت عقل و وحی فعالیت نمایند زمینه برای تربیت الهی انسان فراهم می گردد. در غیر این صورت تربیت انسان به انحراف و هلاکت منتهی می شود. این رساله با رویکرد ایجابی به این دو قوه و تبیین دقیق خصوصیات آن دو، در صدد تبیین عقلی جایگاه خیال و وهم در معارف دینی و کاربست آن در تربیت دینی انسان از منظر حکمت اسلامی است.
مدیر کل سازمان تبلیغات اسلامی استان زنجان
دانشیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
استاد گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام