روحانیت شیعه در طول تاریخ معاصر و حتی قبل از آن، از عوامل بیداری اسلامی و ایستادگی در برابر استعمار بودهاند و همواره کوشیده اند تا ضمن برخورد با استبداد داخلی، پرچمدار نفوذ بیگانگان نیز باشند. پژوهش حاضر به منظور زندگی سیاسی - اجتماعی آیتالله کاشانی در دوره پهلوی انجام شده است و هدف آن روشن ساختن جایگاه و تأثیر ایشان در حوادث و جریانات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی این مقطع زمانی میباشد. بر همین اساس سوال اصلی پژوهش چنین مطرح شده: "نقش آیتالله کاشانی در تحولات سیاسی - اجتماعی معاصر ایران چه بوده است؟" و فرضیه پژوهش چنین تدوین شده است که آیتالله کاشانی نقش برجستهای در مبارزه با استعمار و استبداد در تاریخ معاصر داشته است. موضوع فوق در یک مقدمه و شش فصل مورد بررسی قرار گرفته است. در مقدمه، طرح پژوهش آورده شده است و زندگینامه، سوابق علمی و رابطه امام خمینی و آیتالله بروجردی با آیتالله کاشانی در فصل اول بیان شده است. در فصل دوم، با توجه با اهمیت انقلاب ۱۹۲۰ عراق که در آن حوزه علمیه نجف و بتبع آن آیتالله کاشانی نقش بسزایی داشتند، مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل سوم، به فعالیتهای سیاسی آیتالله کاشانی از سال ۱۲۹۹ تا سال ۱۳۲۰ به دلیل اوضاع خاص سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی آن زمان پس از کودتا پرداخته شده است. در فصل چهارم، اقدامات سیاسی آیتالله کاشانی پس از سال ۱۳۲۰ و مخالفتهای ایشان با دولت قوام و هژیر و حمایتهای وی از ملی شدن صنعت نفت و نخست وزیری مصدق تا پس از قیام ۳۰ تیر ماه مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل پنجم به فعالیتهای سیاسی آیتالله کاشانی پس از قیام ۳۰ تیر تا پایان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ه ش و بخصوص موضع گیری ایشان نسبت به انحلال مجلس توسط دکتر مصدق پرداخته شده است. در فصل ششم مواضع سیاسی- اجتماعی آیتالله کاشانی پس از کودتای ۲۸ مرداد تا زمان فوت ایشان مورد بررسی قرار گرفته است. و در خاتمه با توجه به فضای حاکم بر حوزههای علمیه و کناره گیری اکثریت علما از سیاست، چنین نتیجه گیری میشود که آیتالله کاشانی در اوضاع سیاسی - اجتماعی این مقطع زمانی نقش فعالی را ایفا نمودند، به طوری که رژیم شاه از درگذشت آیتالله کاشانی که به عنوان یک روحانی مبارز در برابر استعمار و استبداد حاکم بر جامعه همواره فعالیت می نمودند، ابراز شادمانی نمود.
استاد حوزه و دانشگاه / عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران