مفهوم و ماهیت زمان و مکان، محل نزاع در فلسفه غرب و شرق بوده است. این دو مقوله از مقولات سهل و ممتنع است؛ به طوری که ما همۀ اشیا را زمانمند و مکانمند می یابیم، ولی در تبیین آنها دچار مشکل می شویم. به همین دلیل، تفاوت آرا در این زمینه بسیار است؛ عدهای از فلاسفه برای آن دو وجود خارجی قائل شدند و عدهای دیگر آن دو را موهوم دانستهاند. کانت، به عنوان یکی از بزرگترین فیلسوفان غرب، تحت تأثیر تشکیکهای هیوم در مورد زمان و مکان به تبیین ویژهای دست یافت. او این مقولات را در در سیستم معرفت شناسانۀ خود وارد کرده، نظام فلسفی خویش را بر آن بنا می کند. کانت از سویی عقل را در حوزه امور متافیزیکی ناتوان میداند و از سوی دیگر در پی اثبات مبانی معرفتی علوم تجربی میباشد. به باور او معرفت حاصل تعامل ماده شناسایی که از خارج میآید و از صورت شناسایی که ادر مرحله تصدیق مقولات فاهمه است و در مرحله تصور مقولات زمان و مکان میباشد. در میان فلاسفهی اسلامی نیز ملاصدرا که با ارائۀ حکمت متعالیه، حکمت اسلامی را به اوج خود رساند، افزون بر این که به وجود زمان و مکان اعتقاد داشت، برای زمان منشأ انتزاع خارجی قائل شد، چنان که مکان را جوهر مقداری میدانست. در این پایاننامه، آرای کانت و ملاصدرا در مورد زمان و مکان صورت بندی و بررسی شده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد علی رغم وجوه اشتراک آرای آنها، ملاصدرا با رویکرد هستی شناسانه زمان و مکان را بررسی کرده است، در حالی که کانت آن دو را در سیستم معرفتی انسان معنا می کند و رویکردی معرفت شناسانه به آنها دارد.
دانشیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
دانشیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام