موضوع این رساله درباره ی دیالکتیکِ عاملیت و ساختار است که در دو نظریه ی رئالیسم انتقادی دیالکتیکی و فلسفه ی صدرایی پیگیری شده است. برای رسیدن به این مهم، ابتدا از حرکت جوهری و مبانی آن در فلسفه ی صدرایی بحث شده است. ناظر به این عنوان، بحث دیالکتیک در مکتب رئالیسم انتقادی دیالکتیکی است، که اساس هر دو بر حرکت، تغییر و شدن می باشند. بنا نهادن نظریه بر تغییر و شدن، در رویکردی که به جامعه و عاملیت انسانی در جامعه گرفته می شود، تعیین کننده است، زیرا که تغییر و شدن را در تمام عرصه های اجتماعی و انسانی، جاری می بیند. همین مطلب ما را به مسئله ی عاملیت و ساختار هدایت می کند. نگاهی که ساختار های اجتماعی و اساسا چیزی به عنوان جامعه را در نظر داشته باشد، و در عین حال بتواند بستری برای عاملیت، خلاقیت و کنشگری انسان اجتماعی فرآهم آورد. در این راستا، رابطه ای دیالکتیکی بین عاملیت انسانی و ساختار های اجتماعی، در هر دو نظریه بیان شده است. این رابطه ی دیالکتیکی، تنها رابطه ای دو سویه و تعاملی نیست، بلکه ارتباطی دیالکتیکی را مطرح می کند که منجر به ساختن هر دوی عاملیت و ساختار، توسط یکدیگر و رسیدن به افق هایی جدید می شود. به این منظور، با استفاده و برداشتی از فلسفه ی صدرایی، وجود جامعه اثبات می شود. در چگونگی جریان وجود جامعه در بین مردم، و چگونگی عملکرد جامعه، دو فرض در وجود رابط و وجود رابطی ساختار های اجتماعی مطرح شده، که تمام اینها مبتنی بر رویکردی است که صدرا در نگاه به انسان و خلاقیت و عاملیت او دارد. تاکید بر فرد کنشگر خلاق و با اراده، در عرصه و زمینه ی ساختار های اجتماعی، موضوعی است که در دیالکتیک روی بسکار، متناظر با رویکرد صدرایی، مقایسه شده اند.
عماد افروغ (زاده ۱۳۳۶ در شیراز) نویسنده، جامعهشناس و نظریهپرداز علوم اجتماعی است. او نمایندهٔ مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در دورهٔ هفتم و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس بود. استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی / عضو هیات امنای دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
عضو هیات علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام