پژوهش حاضر جستاری است، پیرامون دو جریان فکری اصلاح طلبان دینی در واکنش به دو مسأله محوری انحطاط داخلی و سلطه خارجی. سید قطب و علی شریعتی، از برجستهترین متفکران تجدیدی حیات اسلام، در جهان معاصر، به حساب می آیند. بنابراین سؤال اینست، این دو در چه جریانی از بیداری اسلامی معاصر قرار می گیرند؟ به عبارت دیگر، هر دو در جرگه بنیادگرایی اسلامی هستند یا اینکه، حداقل شریعتی در نوگرایی دینی (رادیکالیسم اسلامی). با توجه، به بررسی های به عمل آمده؛ می توان گفت، که سید قطب با دریافتی جهان بینانه از دین، در جهت دگرگونی و تغییر وضعیت موجود و برای مقابله با مبارزه طلبی تمدن غرب، در ابعاد اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، با تکیه بر فقه سیاسی سنی، با اندیشهای مبنی بر "شریعت نامهای" ابن تیمیه پرداخت. به عبارت دیگر وی با تأکید بر اندیشه اسلاف سنی خود مانند غزالی، ابن تیمیه و ابن قیم، چنان که به صراحت در "عدالت اجتماعی در اسلام" و "المعالم فی الطریق " گفته است؛ اجرای قوانین و احکام شریعت را هدف حکومت می دانست. آن چه که منطق درونی اندیشه سیاسی سید قطب را انسجام می بخشد، درکی فقهی و شرعی از اسلام، به طور اعم و سیاست به طور اخص است، در حالی که شریعتی با رهیافتی جامعه شناختی از دین، در جهت دگرگونی و تغییر وضعیت موجود؛ - برای مقابله با انحطاط و استبداد داخلی و استعمار خارجی، و به منظور احیای اسلام و اصلاح فکر دینی و تحقق شعار بازگشت به اسلام و صدر اسلام و ایجاد یک انقلاب فرهنگی و در نهایت تدوین ایدئولوژی صحیح، علمی و اسلامی، که باید با استخراج از منابع فرهنگی و پالایش معارف هزار و چهارصد ساله اسلامی به وسیله صاحب نظران بدست آید - بود. از نظر شریعتی با بینش و تجربه جهان امروز و ایدئولوژیهای حاضر میتوان ز عناصر و موادی که در متن فرهنگ و مهب سنتی مسلمین هست، عناصر ایدئولوژی آگاهانه را خلق نمود و استخراج کرد، تمام تلاش شریعتی در همین مسیر بود.
استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران
استاد دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه مفید