نظریه انقلابهای علمی تامس کوهن، یکی از مهمترین نظریههای فلسفه علم میباشد. این نظریه در جامعه علمی جهانی و از جمله کشور ایران بسیار مورد توجه قرار گرفته است، با این وجود دربردارنده مجموعهای از مبانی فلسفی است که از منظر فلسفه اسلامی بسیار مورد تردید میباشند. فصلهای پایاننامه با اندیشههای تامس کوهن شروع شده و نشان داده میشود که این اندیشهها بر چه مبانی فلسفی استوار هستند. سپس آن مبانی فلسفی، از منظر صدرالمتالهین مورد نقد قرار میگیرند. مهمترین مبانی فلسفی نظریه کوهن عبارتند از: عدم توانایی دانشمندان در رویارویی با واقعیت عریان، تغییر جهان پیرامونی دانشمند با تغییر نظام اندیشهورزی وی، عدم امکان ارائه معیاری جهت سنجش پارادایمها، غیر هدفمند بودن طبیعت و در نهایت تلقّی علم به عنوان واقعیتی جامعهشناختی و روانشناختی. گرچه حکمت متعالیه تاثیر عوامل جامعهشناختی، روانشناختی و غیر آنها بر دانشمند را میپذیرد، اما آن را موجب عدم توانایی انسان در دریافت واقعیت صرف نمیداند. از این رو تغییر نظام فکری دانشمند موجب تغییر جهان خارج نمیگردد؛ چرا که واقعیتی ثابت و هدفمند در خارج وجود دارد و بر اساس بدیهیات اولیه میتوان به سنجش بین پارادایمهای حاکی از خارج نایل شد. بر این اساس، علم واقعیتی بیش از جنبههای جامعهشناسانه و روانشناسانه خواهد داشت و در حقیقت آنچه در جامعه تحقق مییابد، تجلّی امری مجرد و ماورایی است که در قالب رشتههای علمی در جامعه ظهور مییابند. کلید واژهها:تامس کوهن، حکمت متعالیه، ملاصدرا، مبانی فلسفی علم، هستی علم.
رزومه علمی : – تدریس یک ساله در دانشگاه پوانی کنیا به زبان انگلیسی ۲۰۱۵-۲۰۱۶ (Muslim Ethics, Islamic Philosophy, Introduction to the Holy Quran, Critical Study of Quran and Hadith, Islamic Theology and Principles) – دوره الهیات سیستماتیک مسیحیت در دانشگاه Canadian Mennonite University کانادا؛ – سخنرانی و تدریس در مراکز اسلامی و دانشگاه شهر
استاد حوزه و دانشگاه / رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران
ریاست دانشگاه و استاد گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم (ع)