عبور از فقه فردی و تحقق فقه حکومتی به عنوان یکی از مقدمات اصلی تحقق تمدن نوین اسلامی ،مستلزم بررسی تئوری مدعی های تحقق فقه نوین اسلامی ونظریه دولت اسلامی است. نظریه دولت اسلامی که مرحله سوم برای تحقق تمدن نوین اسلامی است مبنای عملی شدن برای این مرحله به حساب می آید لذا برای این که این مرحله ،جامه وقوع بر تن بپوشد نیازمند بررسی علمی و تئوری میباشد . یکی از بخش های بررسی علمی تئوری این مرحله،پرداختن به بررسی انتقادی فقهی مدعیان دروغین این مساله است که از این میان داعش را میتوان مهم ترین مدعی تحقق دولت اسلامی هرچند در حد محدود دانست،طرح این ادعا از جانب این گروه به معنای این است که مبانی علمی و تئوری اولیه این نظریه از طرف داعش مورد واکاوی علمی قرار گرفته است این نوع از بررسی هرچند به دلیل اشتغال داعش به درگیری های نظامی به صورت متشتت و غیر منسجم مطرح شده است اما به کنار هم قرار دادن این گذاره های غیر منسجم میتوان به مبانی فقه سیاسی این نظریه از دیدگاه این گروه پی برد. نظر به این که این نوع بررسی دارای دیدگاه فقهی است لذا بهترین راه و اسلوب این است که این پژوهش بر اساس مبانی فقهی اهل سنت و فقه حنلی که ریشه و اساس به وجود امدن این گروه تکفیری است پرداخته شود لزوم بررسی انتقادی فقهی این نظریه به موجب رفع مانع و ارائه الگوی صحیح برای پژوهشگران در این زمینه امری غیر پنهان است که نگارنده را به بررسی انتقادی فقهی این امر وا داشت به منظور این که ارکان و اساس نظریه دولت بر چهار پایه ی حکومت،حاکمیت،سرزمین و امت است بررسی های ما به این نکته اشاره دارد که داعش فرصت کافی برای تدوین نظریه دولت از نگاه خود در قالب چهار گانه مذکور را نداشته است لذا این نوشتار از آن بخشی از مبانی داعش که بتواند ما را در تحصیل غیر مستقیم نظریه دولت داعش یاری کند استفاده نموده است از این رو این نوشتار بر چهار پایه ی مرکب از خلاف ، تکفیر ، جهاد ، هجرت بنا شده است.
عضو هیات علمی گروه مطالعات سیاسی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام