مباحث معاصر فلسفه زمان در تحلیل واقعیت سلسله حوادث زمانی، شاهد رویارویی دو نگرش عمده است. در دیدگاه ایستانگرانه تمامی حوادث زمانی به فعلیت خویش رسیده اند؛ ولی در دیدگاه پویانگرانه مجموعه حوادث زمانی دائماً در حال افزایش است. تساوی نسبت خداوند متعال به تمامی زمان ها و پارادوکس های زنون از عمده ترین ادله قائلیین دیدگاه ایستانگرانه است. این دیدگاه توسط شواهد متعددی از فیزیک مدرن تقویت گشته؛ زیرا پس از ظهور نظریه نسبیت، گذر زمان نه یک امر عینی؛ بلکه وابسته به فاعل شناسای آن معرفی گردیده است. از طرفی دیگر نظریه کوانتوم به گونه ای دیگر این دیدگاه را در ابعاد ریز تأیید نموده است؛ چراکه شواهد غیرجایگزیدگی زمانی کوانتومی ناسازگار با نگرش پویانگرانه اند. بااینوجود نگرش پویانگرانه به زمان که از فیزیک ارسطویی و کلاسیک (همچون قانون دوم ترمودینامیک) مطرح بوده است نیز دارای شواهد تجربی مناسبی است که نفی آن - حتی بر اساس برخی شواهد تجربی فیزیک مدرن - چندان ساده نیست. نوشتار حاضر باهدف تبیین سازگاری شواهد مزبور با یک نگرش جامع فلسفی، به دیدگاه متفاوتی از نگرش ایستانگرانه و پویانگرانه رسیده است. مطابق حکمت صدرایی رویدادهای آتی به تشکیک موجودند؛ یعنی نه وجودی کاملاً بالفعل و نه وجودی کاملاً بالقوه؛ بلکه از فعلیتی ضعیف برخوردارند؛ به طوری که آثار ضعیفی از آنها در زمان حاضر تحقق دارد. تشکیک صدرایی علاوه بر برون رفت از چالش قدیمی ارتباط امر متغیر با ثابت، شواهد فیزیک مدرن در این خصوص را سازگار با یکدیگر نشان می دهد؛ زیرا در عین حقیقی بودن گذر زمان، فعلیت تشکیکی پدیده های آتی می توانند مؤثر بر روند کنونی پدیده های کوانتومی باشند. این خوانش، تفسیری صحیح از ناموضعیت ذوات کوانتومی در زمان است. حرکت جوهری عمومی عالم نیز که راسم زمان عام است میتواند معیاری برای نفی عدم وجود یک زمان عام مطلق ارائه داده و با زمان کیهانی قابلیت تشبیه داشته باشد.
استاد حوزه و دانشگاه / عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی
استاد گروه فیزیک دانشگاه قم و همکار آموزشی گروه فلسفه های مضاف دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام