بهسازی نسل انسان، دغدغهای تاریخی برای اندیشمندان اجتماعی بوده است. هرچند عملکرد غیراخلاقی در برههای از تاریخ، خاطرهای تلخ را قرین آن کرد؛ اما همچنان موضوع جذاب و قابلتوجهی به شمار میرود. از جمله نگرانیهای به هنگام رشد این نوع فنآوریهای نوپدید این است که به چه میزان این اقدامات با اصول اخلاقی، هماهنگی دارد. وجود سیاستهای اقتدارگرا و نژادپرستانه و روشهای تبعیضآمیز در اصلاح نژاد قدیم، حکم به غیراخلاقی بودن آن را آسان مینمود؛ اما قضاوت نسبت به اصلاح نژاد لیبرال و جدید به بداهت قضاوت در اصلاح نژاد قدیم نیست، زیرا گروهی با استناد به زمینههای مستعد علمی و اجتماعی ناشی از فناوریهای جدید ژنتیک و ارزشهای جوامع لیبرالی حکم به اخلاقی بودن آن میکنند و برخی در مقابل چنین ادعایی را رد میکنند. اصلاح نژاد را میتوان مانند سایر مسائل اخلاق زیستی با اصولی اخلاقی موردسنجش قرارداد. حاصل یافتههای این نوشتار که به روش توصیفی- تحلیلی و نقدی نگاشته شده است، نشان میدهد که در نتیجه انطباق دقیق اصول اخلاقی چهارگانه آزادی (خودمختاری)، عدالت، اصل سودرسانی و اصل زیاننرسانی و با لحاظ مبانی عقلی و دینی، همچنان با چالشهای اخلاقی مواجه هستیم، چالشهایی که بهراحتی قابلحل و فصل نیستند، به علاوه تعهد متصلبانه به یک یا چند اصل اخلاقی توان ارائه یک حکم اخلاقی قطعی، صحیح و جامع را درباره موضوعی مانند اصلاح نژاد را نخواهد داشت و نیازمند بررسیهای عمیق و گستردهای است تا تعارضات مربوط به میدان عمل و تطبیق اصول بهدرستی رفع گردد. همچنین اصول اخلاقی به فرض انطباق کامل بر مسئله اصلاح نژاد، توان موجهسازی روشهای جدید اصلاح نژاد و درنتیجه مجاز شمردن این روشها را ندارد.
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
عضو هیات علمی گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام