دگرگونیهای عظیم جامعهی مدرن و تغییرات ژرف در دیدگاه بشر نسبت به نهادها و گروهها و ... و تخصصی شدن فزایندهی نهادها و همهگیری بیش از پیش رسانهها از سویی و از سوی دیگر به عهده گرفتن حاکمیت سیاسی توسط روحانیت باعث شده که جایگاه و کارکردهای اجتماعی روحانیت دستخوش تحول قرار گیرد و بسیاری آن را رو به افول توصیف کنند. این تحقیق درصدد پاسخ به این پرسش است که کارکرد اجتماعی گروه مرجعی مانند روحانیت که در دوران سنت نقشآفرینی بسیار پررنگی داشته است، در چه وضعیتی قرار دارد و با چه چالشهایی روبروست؟ در این تحقیق از رویکرد کیفی با نمونهگیری نظری و هدفمند، جمعآوری داده از طریق مصاحبههای عمیق نیمه ساختیافته و تحلیل و تفسیر آنها از طریق تحلیل تماتیک استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش روحانیون حوزه علمیهی قم هستند و نمونه به شکل هدفمند، از گرایشها و سنین مختلف روحانیون انتخاب شده است. در یک رویکرد آسیبشناسانه میتوان عوامل افول کارکردهای اجتماعی روحانیت را به دو دستهی تحولات بیرونی و تحولات درونی تقسیم نمود. افزایش آگاهی عمومی، افزایش ارتباطات و همهگیری فضای مجازی، کاهش عمومی دینداران و دینداری، وضعیت بد اقتصادی برای مردم و برای روحانیون از مضامینی است که اشاره به تحولات بیرونی مؤثر بر افول کارکردهای اجتماعی روحانیت دارد. به عهده گرفتن حاکمیت سیاسی، بروز تغییرات در رفتار و لباس طلاب، افت زهد و تقوا و افزایش ثروتاندوزی در بعضی طلاب، عدم وجود پختگی و سواد کافی در برخی روحانیون، عدم تناسب بین تخصص روحانیون و انتظارات مردم، ظهور دانشگاههای حوزوی و تضعیف سیستم سنتی علمی حوزه برخی از مضامینی است که به عنوان تحولات درونی روحانیت قلمداد میشود. فاصله گرفتن از کانون قدرت و ثروت و احیاء جایگاه انتقادی نسبت به حاکمیت یکی از مهمترین راهکارهایی بود میتوان از آن برای بازیابی جایگاه کارکردهای اجتماعی بهره برد.
عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران
استادیار گروه فرهنگ و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام