منشأ گرایش انسانها به زندگی اجتماعی یکی از مسائل عمده و اساسی در علوم اجتماعی است. عقیدهای که در این زمینه در جامع علمی ما شیوع دارد، آن است که انسان موجودی است دارای صعقل و در نتیجه هم ویژگیها و تمایزات انسانی او از جمله تشکیل جامعه، محصول نیروی عقلانی او میباشد. هدف اصلی این پژوهش بررسی این نکته است که آیا منشأ گرایش انسانها به جامعه صعقل آنهاست؟ یا آنکه قرآن کریم منشأ حیات اجتماعی انسان را چیزی غیر از عقل آدمی میداند؟ ما در این تحقیق با استفاده از روش تفسیری روایی ـ اجتهادی، ابتدا با مراجعه به آیات و روایات مربوط به خلقت ارواح، مبنای انسان شناختی قرآن و روایات را استخراج میکنیم و سپس با مبنا قرار دادن آن به این نتیجه میرسیم که انسان موجودی است با یک شخصیت ولی با دو روح و دو کانون انگیزش: (1) روح حیوانی یا صغریزه که به صورت ناخودآگاه انگیزشهایی را از درون موجود زنده در جهت تأمین نیازهای جسمانی (مثل گرسنگی و نیاز جنسی) ایجاد میکند. (2) روح انسانی یا صفطرت که به صورت ناخودآگاه انگیزشهای غیر جسمانی (مثل درک مالکیت که منجر به شکلگیری روابط اقتصادی و اجتماعی می شود) را از درون میانگیزاند. گرایش به جامعه محصول مستقیم عقل انسانی نیست، بلکه منشأ آن به مرحله ای اصیل تر و ریشه ای تر باز می گردد که همان فطرت آدمی است. بنابراین صانسان اجتماعی انسانی نیست که با لوحی سفید پا به عرص حیات اجتماعی گذاشته و طبق نظر برخی صاحبنظران، رفته رفته و در ضمن زندگی کردن صاجتماعی شدن را می آموزد؛ بلکه از منظر قرآن انسان بالأصاله اجتماعی است و از همان ابتدا به روحی مسلح است که خصلت صاجتماعی بودن او را در فرایند زندگی موجب می شود. در پایان مقاله ده آیه از قرآن انتخاب شده است که حاوی پیام انسان شناختی اند و خصوصی ات اعمال انسان را با توجه به انگیزشهای درونی آنها یعنی غریزه و فطرت بیان کرده است. سپس با تحلیل هشت آی دیگر حضور این دو عنصر و نقش آنها را در شکلگیری جوامع مختلفی که سرگذشت آنها در قرآن آمده است، مورد مطالعه قرار گرفته است. کلید واژه ها: انسان شناسی ، روح انسانی ، روح حیوانی ، انسان اجتماعی .
استاد گروه مطالعات فرهنگی و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام