حقیقت خلقت بشر از ابتدا بر این استوار است که او روح خداوندی را در سینه دارد. از نظر عرفا انسان برای کمتر از کمال استجلاء خلق نشده است . او تنها مظهر وجودی است که توانایی حمل بار امانت الهی را بر دوش دارد و شأن او کمتر از این نخواهد بود . اما تفدیر الهی بر دوری او در این عالم قرار گرفته است. انسان برای رسیدن به این مقصود باید سفر کند تا به این مقصد برسد او در این راه ممکن است با سختی های فراوانی دست و پنجه نرم کند، ولی عشق به این راه او را از هدف دور نخواهد کرد . عرفا انسان هایی هستند که تمام اراده و هدف شان را در پی به دست آوردن این مقام به کار می گیرند تا به آن حقیقت برسند و از وجود محبوب خویش بهره ها گیرند و این فراق را به وصال تبدیل کنند به قول حافظ شیرین سخن : اگر به دست من افتد فراق را بکشم که روز هجر سیه باد و خانمان فراق این گروه پس از این اسفار طولانی برای باز ماندگان خود شرح ما وقع می کنند تا آنان را مشتاق تر و دلهای آنان را با چیستی و چگونگی این راه آشنا کنند و از زیبایی ها و سختی های سفر برای آنان در سفر نامه هاشان راز های نا دیدنی بگویند. علامه طباطبایی نیز از بزرگ عرفایی بودند که برای این سفر روحانی سفر نامه ای تنظیم کردند و از راه ها و بیراهه های سفر و زاد و توشه مورد نیاز سخن ها گفتند که کار این پژوهش واکاوی نظرات ایشان در چگونگی رسیدن به مقصد و نتایج آن است. علامه درطی فصول چهار گانه و با توضیح پیرامون شرح عوالم و مراتب انسان بهترین راه سلوک را معرفت نفس می دانند و ابزار کمکی او را نیز همراه داشتن لوازمی چون عبادت از روی حب و اشتیاق و اخلاص در عمل می دانند. انسان باید در این مسیر خود را مجهرز به سلاح مراقبه و محاسبه نماید تا در این راه از ادامه سفر باز نماند .این سفرنامه بسیار خواندنی و جذاب است.
عضو هیات علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)
استاد گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام