اندیشه تکاملِ تاریخ، از قرن هفدهم میلادی به بعد به موازات پیشرفت های صنعتی و مادی در اروپای غربی، از جانب متفکرین ارائه شد. مدعای اندیشه تکامل آن است که وضعیت بشر در تاریخ تدریجاً به سمت بهترشدن در حرکت است و خط سیر تاریخ، تکاملی است. در رساله حاضر که با روش بررسی اسنادی-کتابخانه ای و با تحلیل محتوای نظریات متفکرین غربی و ایرانی، تألیف شده است؛ پس از بیان نحوه شکل گیری و گسترش این نظریه در غرب و بیان نظر موافقان و مخالفان آن در غرب و ایران، به نقد و بررسی مفصل نظریه اصالت و عینیت جامعه و تاریخ که زیربنای اصلی نظریه تکامل تاریخ است، پرداخته، پس از بیان انواع ترکیب و بیان ملاک ترکیب حقیقی از منظر فلسفی، اثبات می شود که نمی توان برای جامعه، یک وجودِ عینی و حقیقی در عرضِ وجود افراد، در نظر گرفت. پس از انکار عینیت و اصالت جامعه و به تبع آن تاریخ، به عنوان نظریه مبنایی و اساسیِ اندیشه تکامل تاریخ، ادله عقلی و دینی این اندیشه مورد تحلیل واقع می شود. مهمترین دلایل عقلی و دینی این اندیشه از منظر تکامل گرایان ایرانی، نظریه فطرت و نظریه نظام احسن و اعتقاد به پیروزی نهایی حق بر باطل است. در این رساله اثبات می شود که این ادله برای اثباتِ یک قانون و سنت قطعی و غیر قابل تخلف، کافی و وافی نیستند. در نتیجه، نظر نهایی این رساله آن است که اندیشه تکامل تدریجی تاریخ، نمی تواند به عنوان یک سنت عقلی و الهیِ تاریخ، مورد پذیرش قرار گیرد، زیرا ادله عقلی و دینی آن برای اثباتِ یک قانون و سنتِ حتمیِ تاریخی، ناقص و ناکافی است. رساله حاضر در نهایت با رد اندیشه تکامل تدریجیِ تاریخ، نظریه «تکامل دفعی و پایانیِ تاریخ» را مطرح می سازد و آن را مورد تأکید قرار می دهد.
عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)
عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام