مقدّمه بى ترديد، تاريخ هر قوم و ملّتى بيانگر هويّت ملّى و فرهنگى آن بوده و چون چراغى روشن فراروى رهپويان و پژوهشگران قرار داشته، آنان را در شناخت حوادث زمان و انتخاب راه صحيح كمك مى كند. از اين نظر، آگاهى و شناخت آن بر هر پوينده طريقت لازم و دانستن آن بر هر جوينده حقيقت ضرورى است. روشن است كه «تاريخ» يعنى سرگذشت پيشينيان و حوادث گذشته، و اين مى تواند گستره وسيعى به وسعت تاريخ بشريت را در برگيرد كه شناخت آن بر همگان ميسّر نيست; چه اين كه نه زمان چنين اجازه اى مى دهد و نه ضرورت چنان اقتضايى دارد. از اين رو، بايد مقطعى از تاريخ را گزينش نموده، مورد بررسى قرار داد و مطمئناً قطعه آخر، كه تاريخ معاصرش مى نامند و شباهت بيش ترى با زمان حال دارد، در اولويت قرار دارد. حال كه در آستانه يكصدمين سالگرد جنبش دينى و مردمى عدالت خواهى، كه سرانجام به مشروطه خواهى و نهضت مشروطه منجر گرديد، قرار داريم، بايسته و شايسته است كه يك بار ديگر آن حادثه مهم تاريخ معاصر را، كه نقطه عطفى در انديشه سياسى مردم ايران و داراى پيامدهاى فراوانى بوده و از جهتى نيز شباهت زيادى با انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمينى(قدس سره) و پى روى مردم مسلمان دارد، مورد توجه و كاوش قرار دهيم. نبشتار حاضر سعى دارد آن جنبش را چونان آينه عبرتى فراروى خود و عبرت آموزان قرار دهد و اين مهم را در لابه لاى آثار به جامانده از آن دوران و نوشته نويسندگانى كه خود در آن مقطع حاضر و ناظر و يا احياناً نقش آفرين بودند، جستوجو كند.
پى نوشت ها 1ـ راغب اصفهانى،مفردات، ص 320. 2نهج البلاغه، نامه 31. 3و4و5ـ آمدى،غررالحكم و دررالكلم، ص 472. 6و7ـ محمدباقر مجلسى،بحارالانوار، ج 71، ص 324. 8ـ حافظ فرمانفرمائیان،خاطرات سیاسى امین الدوله، امیركبیر، 1370، ص 14. 9ـ ناظم الاسلام كرمانى،تاریخ بیدارى ایرانیان، ج 1، امیركبیر، 1371، ص 296. 10ـ حسن معاصر،تاریخ…...
ادامهریاست دانشگاه و استاد گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم (ع)