دین یکی از پدیدههای اجتماعی است که در فرآیندی تعاملی با جامعه بر آن تاثیر میگذارد و از آن متاثر میشود. در جامعه دینی ایران که قوانین و هنجارهای آن برگرفته از دستورات و ارزشهای دینی است، پژوهش و تحقیقات در حوزه دین و دینداری دغدغه بسیاری از پژوهشگران و اندیشمندان است. در این مقاله به بررسی تطبیقی میزان دینداری، در سه نسل از افراد در شهر ساری، بر اساس ابعاد دینداری گلاین و استارک، مبادرت شده است: نسل اول، نسل قبل از انقلاب (متولدین 1320 تا 1340)؛ نسل دوم، نسل انقلاب (متولدین 1341 تا 1355)؛ و نسل سوم نسل بعد از انقلاب (متولدین 1356تا 1370) و تعداد جمعیت نمونه 380 نفر است. بر اساس نتایج حاصله سلسلهمراتب ابعاد دینداری عبارتند از: تجربه دینی، آگاهی دینی، ارزشهای دینی، اخلاق دینی و در نهایت انجام مناسک دینداری. همچنین برای بررسی معنیداری تفاوتهای بیننسلی، از روش آماری آنوا استفاده شده است، که نتایج پژوهش حکایت از آن دارد که میزان دینداری نسل اول در دو بعد باور دینی و مناسک دینی، به صورت معنیداری بیشتر از دو نسل بعدی است. بنابراین نتایج به دست آمده تا حدودی تاییدکننده دیدگاه اینگلهارت است،مبنی بر تفاوت نسلی مبنی بر چرخه زندگی و پیشرفت جوامع. همچنین در سنجش ارزشهای عرفیگرا در سه نسل مشخص شد که اگرچه به طور کلی میزان تمایل به ارزشهای عرفیگرا در جامعه کم است، نسل سوم نسبت به دو نسل قبل از خود تمایلات عرفیگرایانه بیشتری دارد. بنابراین در این مقاله از طرف دیگر درصدد برآمدهایم تا وضعیت دینداری افراد را در ابعاد مختلف مقایسه کنیم تا مشاهده کنیم آیا تئوری جیمز، مبنی بر شخصیشدن دین در جوامع جدید، و نظریه برگر، مبنی بر سکولاریسم اجتماعی و فردی در این جامعه آماری، توضیحپذیر است؟ نتیجه گویای این است که این تحولات در ایران نیز در حال وقوع است و انسانها زندگی دینی ی را دنبال میکنند که حول محور حال شخصی میچرخد که به تعبیر جیمز حیات دینی دستِ اول است و مطابق دیدگاه برگر مبنی بر سکولاریسم اجتماعی تاحدودی قابل توضیح است.
عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران