آنچه از يك انسان، متفكّر و فيلسوفى بزرگ مى سازد، مقدار تأثيرى است كه افكارش در جامعه فكرى و فلسفى مى گذارد. متفكّر بزرگ كسى است كه بر وسعت افق ذهن بشرى مى افزايد و ابعاد جديدى براى تفكّر مطرح مى كند. هيدگر را مى توان از زمره اين متفكّران بزرگ و برجسته دانست كه از اين حيث، مورد توجه جدّى بسيارى از انديشمندان و متفكّران جهان قرار گرفته و مباحث او برد وسيعى در ميان فيلسوفان و متكلّمان پيدا نموده است. يكى از ويژگى هاى تفكّر هيدگر اين است كه فهم نوشته هايش دشوار و گاه دو پهلوست. پيچيده بودن زبان هيدگر، گستردگى تفكّر و چند مرحله اى بودن آن و نيز استفاده از اصطلاحات و مفاهيم نامأنوس و بديع را مى توان از عوامل اساسى اين امر دانست. همين مسأله موجب بدفهمى ها و تفاسير متناقض از جانب مفسّران او شده است. نظرات هيدگر در باب دين، الهيات و خدا از اين قاعده مستثنا نيستند; چرا كه در اين باره نيز تفاسير گوناگونى و گاه ضد و نقيض وجود دارند. عده اى فلسفه او را قابل تطبيق با الهيات و دين دانسته اند و بعضى در مقابل، فلسفه او را از نوع «اگزيستانسياليسم الحادى» به شمار آورده اند. در اين مقاله، سعى بر آن است كه ديدگاه هاى هيدگر در باب الهيات و خدا بررسى شوند. در اين ميان، از نظرات وى درباره مابعدالطبيعه نيز استفاده مى شود تا مفهوم روشن ترى از «خدا» در تفكّر وى به دست آيد.
استادیار گروه اخلاق اسلامی دانشگاه معارف اسلامی