جانب هنجاری بحث دربارة آزادی، آزادی را نه از منظر هستیشناختی و نه به عنوان یک واقعیت (Fact) بلکه به عنوان یک «ارزش» مورد مطالعه قرار میدهد و الزامات و توصیههای برخاسته از این ارزش را در نحوة شکلدهی و ساماندهی شبکه روابط و مناسبات حاکم بر جامعه مورد بررسی قرار میدهد. مقاله حاضر نشان میدهد که اوّلاً: تلقی اسلامی از آزادی دارای چه مبانی و مؤلفههایی است و با دیگر تلقیهای کلان موجود از آزادی چه نسبتی برقرار میکند و ثانیاً: اقتضائات و الزامات کلان و اصلی برخاسته از این تلقی در ساماندهی «جامعه اسلامی» چه میباشد. مقاله بر آن است که نگاه خاص اسلام به انسان و تصویری که از ارتباط میان انسان و خدا و نیز غایات و فضایل و خیرات انسانی ارایه میدهد موجب آن است که آزادی در مراتبی به عنوان یک «حق» نشأت گرفته از اختیار و انتخابگری انسان مطرح شود و در مراتبی به عنوان یک «ارزش فینفسه» که مستلزم «خودشکوفایی معنوی» انسان و به فعلیت رسیدن اهداف و غایات «من فطری» آدمی است، به رسمیت شناخته شود. پذیرش آزادی به عنوان یک حق و یک ارزش فینفسه موجب آن است که «دولت اسلامی» به عنوان مقدمه تکوین « جامعه اسلامی» مکلّف به نهادسازیها و فرهنگسازیهای لازم جهت صیانت و بسط تلقی اسلامی از آزادی باشد.
استاد گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام / رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم / عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی