مسئله اساسی این مقاله مطالعه تاریخیـ تحلیلی نحوه سیاستگذاری ارتباطی درباره جایگاه رسانه های جمعی به ویژه رادیو و تلویزیون در برنامه های گوناگون عمرانی و توسعه در ایران است. بهعبارت دیگر، هدف ما در این مقاله تحلیل ارتباط متقابل میان رسانه ها و توسعه و نوع تلقی از رسانه ها بهمنزله عامل یا شاخص توسعه بوده است. سیاستهای ارتباطی جایگاه تعیین کننده ای در برنامه های توسعه ای دارد؛ بهگونه ای که تقریباً از زمان آغاز برنامه های مدرنیزاسیون در قالب پارادایم مسلط توسعه، و نوع نگاه و چشم داشت از فرایندهای ارتباطی و ابزارهای رسانه های جایگاه خاص و ممتازی را بهخود تخصیص داده بودند؛ که با مشاهده نتایج سیاستهای ارتباطی گوناگون و آشکارشدن نقاط ضعف و قوت آنها از آن زمان، راهبردهای ارتباطی نیز بهتبع آن برای حصول نتایج دچار تغییرات شدند. به همین دلیل تحلیل روند سیاستگذاری ارتباطی توسعه ای در ایران حائز اهمیت است. این مطالعه نشان خواهد داد که طی یک دوره زمانی پنجاه ساله راهبردهای ارتباطی چه روندی را طی کرده است؟ آیا این راهبردها پیوسته و هدفمند بوده اند و یا منقطع و فاقد رویکرد، منطق و چشم انداز مشخص؟ نتایج این تحلیل نشان میدهد که برنامه های عمرانی و توسعه ای در ایران، فاقد رویکرد سیاستگذاری مشخص برای رسانه های جمعی رادیو و تلویزیون بوده است. درواقع، متأثر از شرایط سیاسی دیدگاهها تفاوت پیدا کردهاند. گرچه بهطور کلی نگاه از رسانه بهعنوان شاخص توسعه بهسوی رسانه بهمنزله عامل توسعه تغییر کرده است.
عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران