گزیده کتاب «هر از چند گاهی چند تا از دوستان طلبه ، دور هم جمع می شویم تا دیداری تازه کنیم. از صدقه سر همین جلسات، از هر دری بحث هایی به میان می آید که حرفی برای زدن داشته باشیم و عرض اندامی هم بکنیم . نخود همیشگی آش گپ های ما ، مباحث سیاسی ، اجتماعی و احیانا اقتصادی داخلی و بین المللی است. هر بار که در این جلسات شرکت می کنم ، بیش از پیش به یک عنصر مفقود در تربیت طلبگی پی می برم و آن آگاهی توانایی تحلیل درست و شناخت پیچیدگی های عالم سیاست است که به آن "تربیت سیاسی " می گویند . متاسفانه در طول دوران تحصیل در حوزه کمتر بدان توجه می شود. شاید این کتاب بتواند نقشه راه تربیت سیاسی طلبه باشد.» کتاب «مقدمهای بر تربیت سیاسی طلاب» به زبانی فارسی اثر سید مهدی موسوی است که در آن به مسئله جایگاه شناسی رسالت سیاسی روحانیت و بایستههای آن میپردازد. انگیزه نویسنده از تألیف این کتاب، جهتدهی دغدغه سیاسی طلاب به سمت محتوایی صحیح با مواجههای روشمند با موضوع سیاست است. از آنجا که در این عرصه تألیفهای جدی نگاشته نشده است، نویسنده بر آن میشود، اثری را در این عرصه بنگارد. مخاطبان این اثر طلاب مقدمات و سطوح هستند. اهمیت این اثر وقتی درک میشود که نگاهی به نظام آموزشی حوزه بیندازیم، آنگاه در مییابیم که هیچ ماده درسی و حتی کتابی برای جهتدهی صحیح دغدغه سیاسی طلاب، اختصاص داده نشده است. ساختار کتاب کتاب در سه بخش؛ به شرح ذیل تألیف شده است: ۱٫ کلیات ۲٫ تعامل روحانیت و سیاست ۳٫ راهنمای تربیت سیاسی طلاب بخش یکم (کلیات) به طرح مسئله و مفهوم شناسی تربیت سیاسی در دو فصل با عنوان از پرده تا پندار و مفهوم شناسی تربیت سیاسی پرداخته شده است. بخش دوم (تعامل روحانیت و سیاست) به بخشهایی از تعامل روحانیت و سیاست در قالب چهار فصل به شرح ذیل پرداخته شده است: ۱٫ هویت سیاسی طلبه و روحانی ۲٫ تعامل روحانیت با سیاست از عصر صفوی تا نهضت امام خمینی(ره) ۳٫ هویت سیاسی روحانیت در نهضت امام خمینی(ره) ۴٫ رسالت سیاسی روحانیت پس از انقلاب بخش سوم (راهنمای تربیت سیاسی طلاب) به اموری که تجهیز آن به منظور تربیت سیاسی ضرور است در قالب سه فصل پرداخته شده است: ۱٫ بینش سیاسی ۲٫ اخلاق سیاسی ۳٫ بایستهها و مهارتهای مشارکتی با توجه به ساختار بیان شده، روشن میشود که نویسنده ساختار فوق را بدین منظور طراحی کرده است که بعد از ارائه تصوری صحیح از تربیت سیاسی و تبیین ضرورت آن، این مهم را با رویکردی تطبیقی در تعامل روحانیت و سیاست روشنتر کند و در قدم بعدی با تشریح هویت سیاسی روحانیت در نظام فکری امام خمینی(ره)، کاملترین اندیشه روحانیت را در این عرصه عرضه دارد، از همین رو، رسالت روحانیت بعد از انقلاب را تبیین میکند تا در فصل پایانی به بایستههای آموزش سیاسی طلاب بپردازد. ویژگیهای کتاب ۱٫ نو بودن موضوع و عدم پیشینه داشتن ۲٫ وجیزه بودن ۳٫ سبک نوشتاری کتاب بسیار ساده و روان و دور از پیچیدگی اصطلاحات فنّی دانش سیاست است. روانی قلم نویسنده در مقایسه با قلم پژوهشگرانی که از آنها نقل مستقیم شده است، هویدا است. از این رو، کتابی خوشخوان و مفید برای طلابی است که شاید اطلاعی از دانش سیاسی نداشته باشند. ۴٫ رویکرد تاریخی و جریانی مؤلف به مقوله تربیت سیاسی از دیگر ویژگیهای این کتاب است. نویسنده تربیت سیاسی امروز طلاب را در ادامه سیر تطورات تاریخی رابطه حوزه و سیاست بررسی میکند به همین منظور، استفاده فراوانی از تاریخ حوزه و روحانیت کرده است به نوعی مهمترین دورانها و یا جریانهای حوزه و روحانیت در عرصه سیاست به طور سلسله وار به خواننده معرفی میشود. لذا خواننده ارتباط بیشتری با موضوع برقرار میکند. ۵٫ نویسنده از منابع اسلامی و بومی حوزه برای تربیت سیاسی طلاب بهره برده است و بر آن است که دانش سیاسی اسلامی از درون حوزه پر کشیده است و طلاب پای همان مکتب باید آموزش ببینند و تربیت شوند. نویسنده از آبشخوری أمن ارتزاق کرده است و از معتبرترین منابع همچون قرآن و احادیث اهلبیت(ع) و متفکران حوزوی بهره برده است، بزرگانی مانند امام(ره)، مقام معظم رهبری، شهید والامقام مطهری(ره)، آیتالله مصباح یزدی و آیتالله جوادی آملی. ۶٫ نویسنده از منابع موجود تربیت سیاسی طلاب حداکثر بهره را برده است و در جای جای کتاب با عنوان «منابع برای مطالعه» به معرفی آنها پرداخته است و در برخی مواقع، اگر بزرگی در وصف آن آثار، سخنی داشت در پاورقی یادآور شده است. گزارش محتوایی کتاب نویسنده در فصل اول از بخش یکم با عنوان از پرده پندار تا پر پرواز از تصویر مسئله تربیت سیاسی و اثبات ضرورت آن و آسیبهای ناشی از عدم پرداخت به آن، سخن گفته است. وی در این فصل عدم تربیت سیاسی را موجب افراط و تفریط، قضاوت از سرجهل و شکل گیری جریانهایی بر این پایه در مدارس علمیه دانسته است. از دیگر آثار این نادانی، سوء استفاده و طعمه استکبار شدن است. نویسنده در فصل دوم ابتدا مقداری آسیب شناسی عدم تربیت دینی را ادامه میدهد و آن را موجب شکاف بین کارگزاران نظام با بخشی از جامعه میداند، این شکاف موجب تاثیر پذیری جامعه از تبلیغات دشمنان می شود. وی در ادامه به مفهوم شناسی تربیت سیاسی میپردازد. نویسنده ابتدا واژه تربیت و سیاست را جداگانه واکاوی میکند و سپس به تعریف واژه ترکیبی «تربیت سیاسی» میپردازد. وی در ادامه از تنوع الگوها در تربیت سیاسی سخن میگوید و راز آن را تناسب هر نظام سیاسی با مبانی نظری مکتب پشتیبان آن میداند و این سخن را با گفتهای از ارسطو تایید میکند(ص۳۵) بر این اساس به تناسب الگوی تربیت سیاسی اسلام با متون و منابع دین اسلام تاکید کرده و نخستین معیار برآمده از منابع را داشتن حجّت شرعی برای هرگونه اقدام و فعالیت سیاسی میداند. سیاست اسلام را هدایت محور میداند که در قالب امر به معروف و نهی از منکر اجرا میشود (ر. کافی ج ۵، ص ۵۶) وفاداری، حق مداری، عدالت محوری، عقل گرایی، مشارکت طلبی و مسئولیت پذیری را از اصول سیاست اسلام میداند. این اصول به صرف آموزش محقق نمیشود بلکه به کارورزی نیز نیازمند است و از این رو، به تدریج باید در جان هر متعلّم محقق شود. نویسنده در بخش دوم به تعامل روحانیت و سیاست میپردازد وی این بخش را با فصلی به نام هویت سیاسی طلبه و روحانی آغاز میکند. در این فصل به ضرورت شناخت هویت صنفی پرداخته و آن را اینچنین تعریف کرده است: هویت فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی انسان یا نهادی است که نشان دهنده شخصیت فکری و خواص معنوی و ترسیم کننده تبارنامه خدمات و فعالیت است(ص۴۵). بر این شناخت آثاری ۶گانه به شرح ذیل مترتب است: ۱٫ خود سازی بر پایه هویت صنفی ۲٫فعالیت از موضع صنفی ۳٫دفاع از موقعیت و ارزشهای صنفی در داخل صنف ۴٫دفاع از موقعیت و ارزشهای صنفی در خارج از صنف ۵٫تحقق بخشیدن هدف صنف بر پایهای منطقی. ۶٫ تصفیه همه جانبه صنف (ص۴۵ و ۴۶). بر این پایه هویت صنفی طلبگی عبارت است از کسب علم و معارف قرآنی و شناخت فرهنگ اسلام و ابعاد آن در نظام سراسر کوشش حوزهای، توأم با عمل و اخلاص و زهد در رابطه با تعهد رسالت. وی در ادامه با نصوص دینی روشن میسازد که عالمان دینی همواره نسبت به اجتماع و سیاست مسئولیت دارند(ص۴۸) و رفتار عالمان شیعه را در این خصوص از نظر مبانی ثابت اما در مقام اندیشه و عمل منعطف است و این تغییرها را تابعی از اجتهاد عالمان شیعه میداند براین اساس به تبیین انواع رویکرد عالمان دین در قبال حکومت به شرح ذیل میپردازد: ۱٫ رویکرد سکوت و انتظار ۲٫رویکرد همکاری بر اساس تقیه ۳٫رویکرد اصلاح ۴٫رویکرد قیام و انقلاب وی با شرح مختصری از انواع رویکردها وارد فصل دوم با عنوان تعامل روحانیت و سیاست از عصر صفوی تا نهضت امام خمینی(ره) میپردازد. تعیین این گستره زمانی خاص به لحاظ اهمیت و به درازا کشیده نشدن بحث است و برای مشتاقان منابع مفصل در پاورقی معرفی شده است (ص۵۵). نویسنده بر آن است که صفویه بر اساس دایره تصوف شکل گرفت و عالمان دینی در آن نقش کمتری داشتند. شاهان صفوی رفته رفته به سمت عالمان رفته و با جهتگیری خاص عالمان مواجه شدند، فقیهان ولایت بر آمده از شرع را حاکم بر نظام شاهنشاهی میدانستند و این مهم تا آنجا پیشرفت که شاه تهماسب در نوشتهای حق حکومت را از آن محقق کرکی به عنوان نایب امام زمان(عج) دانست و محقق کرکی با تالیف دوره جامعالمقاصد، فقه را به مثابه قانونی که باید مبنای عمل قرار گیرد (ص۵۶) عرضه کرد و برخی از اقدامات او به شرح ذیل است: ۱٫ریشه کن کردن أعمال نامشروع مانند شراب خوری و قمار بازی و.... ۲٫ترویج فرایض دینی مانند نماز جمعه و جماعات و نماز و روزه و.. محقق کرکی دولت صفوی را نامشروع میدانست و با رویکرد اصلاح با آنان همکاری کرد و موفق هم بود، همچنین بود عملکرد سایر بزرگان در مواجه با این دولت. در سایه سار بزرگان این دولت مستقل و قدرتمند توانست اقداماتی مثبتی انجام دهد، مانند: ۱٫ اعلان مذهب شیعه به عنوان مذهب رسمی کشور ۲٫تاسیس حوزه علمیه بزرگ اصفهان ۳٫خروج مرجعیت از فضای تقیه(ص۵۹). در اواخر حکومت صفوی با ظهور اخباری گری نفوذ فقیهان کاهش یافت و این رکود در دورههای حاکمیت افغان، افشاریه و زندیه ادامه داشت و از آنجا که اخباریان اعتقادی به دخالت فقیهان در امور اجتماعی و سیاسی نداشتند، پیوند روحانیت و حکومت رو به سردی گذاشت و شاید با استقبال حاکمان نیز مواجه شد.(ص۶۰) غلبه اندیشه اصولی بر اندیشه اخباری در عهد قاجاریه ، تحولی عمیق در فرهنگ و سیاست ایران فراهم آورد تا آنجا که در جنگ ایران و روس حاکمان قاجاری برای دفع روس به فقیهان پناه میبرند تا نهاد مرجعیت دستور بسیج عمومی مردم را صادر کند و در این میان فقیهان از جایگاه ولایی خود به صدور افتاء پرداخته و شاه نایب آنان در دفاع از کیان اسلام معرفی شده است(ص۶۱). موج پژوهشهای جدید در عرصه ولایت فقیه در این زمان چشمگیر است. در مقطع بعدی نهضت مشروطه تبلوری دیگر از فعالیّت سیاسی و اجتماعی روحانیون است، در این زمان ابتدا علما و روحانیون قیام کردند و کار را به امضای سند مشروطه به دست مظفرالدین شاه رساندند تا سلطنت استبدادی به سلطنت مشروطه تبدیل پیدا کند ولی در ادامه روشنفکران غربگرا، مشروطه را به صورت سکولار معنا کردند، در این بزنگاه بین عالمان اختلاف شد، گروهی با رویکرد اصلاح و گروهی با رویکرد قیام در صحنه اجتماع ظاهر شدند و کار به حذف سه رهبر اصلی نهضت مشروطه رسید و ورق به نفع غرب زدگان برگشت. عوامل این شکست را می توان در شمارگان ذیل فهرست کرد: ۱٫نبود رشد سیاسی ۲٫غفلت علما ۳٫اختلاف علما ۴٫بازی خوردن از سیاستبازان(۶۲تا۶۴). قیامهای خرد پس از نهضت مشروطه با شکست رو به رو شد و به تشکیل استبداد پهلوی انجامید. رضا خان با مشت آهنین در قبال روحانیت موضع گرفت و به حذف این نهاد میاندیشید بنا بر این با موارد ذیل به مبارزه دست یافت: ۱٫ لباس روحانیت ۲٫حجاب زنان ۳٫تحصیل حوزه ۴٫مجالس عزای سیدالشهداء ۵٫لگد کوب کودن شیخ بافقی و زهرچشم گرفتن از حوزه علمیه قم ۶٫تبعید و به شهادت رساندن آیتالله سید حسن مدرس که در آن زمان از جمله علمای بزرگ تهران و مورد تأیید مراجع بودند ۷٫مقابله با حرکتهای علمای اصفهان، قم، تبریز و مشهد؛ ۸٫ قتل عام مردم مشهد در مسجد گوهر شاد این اقدامها حوزه علمیه را در معرض فروپاشی پیش برد تا مرحوم آیت الله حائری زیرفشار شدید حوزه را نگه داشت و پس از ایشان و کنار گذاشتن رضا خان پسرش محمد رضا روی کار آمد. در این زمان، طلاب قم دست به کار شده و آیت الله بروجردی را به قم دعوت کردند مهاجرت ایشان به قم و باز شدن فضای سیاسی کشور بعد از رضا خان موجب شد تا آیتالله بروجردی به انجام کارهای ذیل موفق شود: ۱٫ احیای مدارس علمیه ۲٫ساخت مدارس جدید ۳٫ایجاد شبکه گسترده روحانیت در کشور ۴٫وحدت و تقریب با اهل سنت ۵٫تاسیس مراکز دینی در اروپا و کشورهای غیر اسلامی در همین زمان فعالیتهای آیتالله کاشانی صورت میگیرد که از حمایت آیت الله بروجردی بهره مند نمیشود، حضرت امام در آسیب شناسی حرکت آیتالله کاشانی بر آن است که ایشان به جای آنکه جهات دینی را به جهات سیاسی غلبه بدهند، خودشان سیاسی شدند.(ص۷۲) نویسنده در پایان این فصل ذیل عنوان نکته پایانی آسیب فعالیتهای روحانیت را عدم بهره وری از برنامه راهبردی و عملیاتی و عدم وحدت رویه میان عالمان در عمل سیاسی و اجتماعی میداند. پژوهشگر فصل سوم را با عنوان هویت سیاسی روحانیت در نهضت امام خمینی (ره) آغاز میکند. وی در این فصل با بهرهگیری از کلمات حضرت امام(ره) به تبیین اندیشه راهبردی ایشان میپردازد، در این فصل و فصل آِینده زمام قلم به سخنان حضرت امام سپرده شده است. در این بخش از موارد ذیل سخن به میان آمده است: ۱٫ تبیین ضرورت قیامالله ۲٫نگارش کشف الاسرار ۳٫دعوت آیتالله بروجردی به قم ۴٫تنظیم منش با سیاست آیتالله بروجردی ۵٫قرار گرفتن امام در رأس هرم مرجعیت ۶٫زبان نرم در امر به معروف و نهی از منکر شاه. ۷٫ضرورت اعتراض در قالب اعلامیه . ۸٫تحلیل فقهی محتوای خطبههای نماز جمعه در تحریرالوسیله ۹٫ضرورت تجهیز روحانیت به وسایل فرستنده برای ابلاغ پیام اسلام به جهانیان. ۱۰٫ اختصاص ۱۳ جلسه تخصصی به مسئله حکومت اسلامی و ولایت فقیه به عنوان برنامه عمل جامعه اسلامی؛ ۱۱٫ارائه تصویر و تعریف صحیح از سیاست براساس منابع و اهداف اسلامی؛ ۱۲٫تبیین هدایت محوری سیاست اسلام؛ ۱۳٫آسیب شناسی دقیق روحانیت در کوته کاریها و تبیین خطر مقدس مآبان؛ ۱۴٫ ارائه معیار ورود به عرصه سیاست: رشد فکری و فهم صحیح شرایط تاریخی اجتماعی؛ ۱۵٫ ضرورت فقاهت و معرفی اسلام؛ ۱۶٫ضرورت تهذیب نفس؛ ۱۷٫تبلیغ صحیح تنها راه مبارزه؛ ۱۸٫ استفاده از ظرفیتهای سنتی تبلیغ؛ ۱۹٫ضرورت ایجاد موج تبلیغاتی به منظور شبهه ستیزی و ابهام زدایی از اسلام؛ ۲۰٫توجه به تنوع و استمرار تبلیغ، پرهیز از عجله و توجه به اصل تدریج؛ ۲۱٫تزریق خودباوری و اعتماد به نفس در روحانیت؛ ۲۲٫قطع ارتباط با موسسات دولتی و تشکیل مؤسسات انقلابی؛ ۲۳٫پیروزی انقلاب و تبیین موقعیت آشفته کشور برای مردم به منظور بازسازی.(ص۱۰۲) فصل چهارم با عنوان رسالت سیاسی روحانیت پس از انقلاب به موارد ذیل پرداخته است: ۱٫ جایگاه شناسی روحانیت پس از انقلاب ۲٫کارنامه ناموفق دولت موقت و بنی صدر و انفجار دفتر حزب جمهوری روحانیت را به تصدیگری برخی مناصب میکشاند. ۳٫تصدّیگری بر مسئولیت هدایت گری سیاسی افزوده میشود اما کتاب حاضر فقط به رسالت اصلی هدایتگری سیاسی میپردازد. ۴٫ ضرورت مقابله با ورود مطالب غیراسلامی با مارک اسلام به انقلاب با استفاده از آثار و قلم اسلام شناسانی مانند استاد مطهری؛ ۵٫ ضرورت استقلال حوزه از دولتها در اندیشه امام(ره)؛ ۶٫تبیین وظایف روحانیت در راستای هدایتگری سیاسی. نویسنده در هفت شماره به تبیین وظایف روحانیت در راستای هدایتگری سیاسی میپردازد: ۱٫ تفقه اجتهادی و تفسیر روشمند از اسلام ناب محمدی(ص)؛ ۲٫تبلیغ و دفاع از دین و پاسخ به شبهات؛ ۳٫حفظ و گسترش شعائر و ارزشهای دینی و انقلابی در جامعه؛ ۴٫ارشاد مردم در تصمیم گیریهای سیاسی – اجتماعی و بیدارسازی برای مقابله با توطئهها، خطرها و تهدیدها؛ ۵٫تولید دانش در معارف اسلامی در راستای حل مشکلات نظام اسلامی؛ ۶٫مراقبت و نظارت بر روند اجرایی امور در حکومت اسلامی؛ ۷٫دمیدن روح وحدت در جامعه و ایجاد همبستگی اجتماعی آنچه در قالب عناوین این گذشته در این فصل بیان شده عبارت از آن بود که رسالت سیاسی روحانیت پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی در دو عرصه هدایت گری سیاسی و تصدی گری سیاسی ظهور یافته است. هدایت گری، رسالت ذاتی روحانیت در همه ساحتهای شخصیتی و ابعاد وجودی انسان از جمله سیاست و اجتماع است. از این رو باید به دایره ارشاد و هدایت و راهنمایی مردم و تبلیغ و رفع شبهات، ساختن اسلامی جامعه، تامین معنویت و امر به معروف و نهی از منکر مسئولان بپردازد. بخش سوم به راهنمای تربیت سیاسی طلاب اختصاص داده شده است، در این بخش فصل یکم در ضرورت بینش سیاسی و رسیدن به چهارنگاه به شرح ذیل پرداخته شده است: ۱٫ شناخت حقیقت از باطل ( حق شناسی). ۲٫شناسایی راه صحیح، مطمئن و نزدیک ( راه شناسی). ۳٫رصد موانع، مخالفتها(دشمن شناسی). ۴٫درک عمیق استعدادهای خود( خود شناسی). نویسنده در ادامه بنیان این بخش را در قالب ۶ بخش شناخت و دانش به منظور دستیابی به بینش سیاسی به شرح ذیل مطرح میکند: ۱٫آموزش تفکر منطقی. ۲٫شناخت مؤلفههای اسلام ناب محمدی؛ ۳٫ شناخت جامعه و عناصر جامعهسازی؛ ۴٫ جریان شناسی تاریخی؛ ۵٫آشنایی با دانش سیاسی؛ ۶٫تحلیل روشمند سیاسی. نویسنده در قالب شش گفتار به شرح این شش قسم پرداخته و پس از تبیین هریک و اثبات ضرورت شناخت آن منابعی را برای مطالعه معرفی کرده است. این فصل را میتوان راهبردیترین بخش کتاب به منظور کارورزی طلاب دانست. فصل دوم از بخش سوم به اخلاق سیاسی اختصاص دارد، در این بخش اخلاق سیاسی عبارت است از مجموعه ارزشها و قواعد ارزشی که اتصاف به آنها فضای سالمی در زندگی سیاسی بشر ایجاد میکند. نویسنده در ادامه با تبیین ضرورت اخلاق سیاسی به ۲۱ ارزش اثر گذار در عرصه سیاست ورزی اشاره میکند و از میان آنها تقوا و آزادگی از تعلقات مادی و سادهزیستی را پایه دیگر ارزشها میداند. فصل سوم از این بخش، فصل پایانی کتاب است، این فصل کوتاه به سه دسته از بایستههای و مهارتهای مشارکتی میپردازد: ۱٫ مهارتهای تبلیغی. ۲٫ مهارتهای رهبری، مدیریتی و نظارتی. ۳٫ مهارتهای مرتبط با ارتباط و رسانههای جمعی.