در سال ۸۴ پیروزی گفتمان عدالت، نوید تحقق شعارهای اصیل انقلاب اسلامی و گفتمان معیار (امام خمینی و رهبر معظم انقلاب) را می داد؛ ولی این حرکت پس از چندی، به ویژه در دولت دهم، از گفتمان اصیل انقلاب منحرف شد. با این وصف، خطر انحراف همیشه در کمین دولت ها، گروه ها و افراد بوده و ضربات سنگین و بعضا جبران ناپذیری از این طریق بر انقلاب تحمیل شده است و این نگرانی برای دلسوزان انقلاب اسلامی وجود دارد که افراد و گروه های منحرف به پست های کلیدی دست نیابند. دولت نهم و دهم نیز از این قاعده مستثنا نیست. رهبر انقلاب، همواره بر خطر انحراف در دولت ها و گروه ها اشراف داشته و درباره آنها تذکر داده است. برای مثال، پس از دوم خرداد، به ویژه پس از وقایع هجده تیر ۱۳۷۸، مقام معظم رهبری به گفتمان سازی های ویژه ای برای بازگشت انقلاب به مسیر اصلی خود پرداختند و همان سال را سال امام خمینی نام گذاردند، که هدف اصلی آن احیای گفتمان امام بود. بعد از آن، ایشان گفتمان خودی و غیر خودی را مطرح کردند و پس از آن نیز گفتمان های دیگر؛ تا اینکه به گفتمان اصول گرایی و انتخابات سال ۸۴ رسید. با توجه به تجارب، رهبر انقلاب در اولین دیدارشان با هیئت دولت در شهریور ۱۳۸۴، درباره ی خطر شکل گیری «انحراف» در دولت هشدارهای لازم را دادند. شناخت گروهی که در دولت نهم و دهم شکل گرفت و حاشیه های فراوانی بر جای گذاشت، با تکیه بر معیارها و ملاک های گفتمان امام خمینی و رهبر معظم انقلاب که همان اسلام ناب محمدی (ص) است، تجربه ای گران سنگ در اختیار دلسوزان انقلاب اعم از آحاد مردم و مسئولان قرار می دهد تا انقلاب دچار زیان های سنگین نشود. در این کتاب مؤلفان سعی دارند با جریان شناسی و عملکرد گروهی که در دولت نهم و دهم شکل گرفت و حاشیههای فراوان نیز از خود به جای گذاشتند، با مروری بر معیارها و ملاکهای گفتمان حضرت امام خمینی (رحمتالله علیه) و منویات مقام معظم رهبری که مطابق با اسلام ناب محمدی است تجربهای گرانسنگ و ذیقیمت را در اختیار دلسوزان انقلاب، آحاد مردم و مسئولان قرار دهند این کتاب میکوشد که به این مفهوم بپردازد که: پدیده انحراف اختصاص به این زمان ندارد و مفهومی است که در طول تاریخ بشر به شیوههای مختلف رخداده است و غالبا افرادی دچار انحراف میشوند که در درک مفاهیم دینی ناتوان از مکاتب فکری و اندیشه بزرگان بهرهای نبرده و با استفاده از مکتب فکری خود برخی از آموزهها و تعالیم دین را که با اندیشهی خود و هواهای نفسانی خود ناسازگار دیده تفسیر به رأی میکنند و دچار انحراف میشوند.